ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شلمچه
شنیده اید که زمین دهان بگشاید؟
که اعماق آن به سخن درآید
سخن از عهد میهنی که قلبت سرشار است از عشق آن
سخن از دلاوری های ایثارگرانه مبارزان؟
 
شنیده اید که زمین حکایت کند؟
حکایت هزاران شهید مانده در آن
خاکستر شده در آتش یا ترکش خورده،
ز پای فتاده به تیر دشمن در جنگ؟
 
حکایت از جایی که سالهاست گشته
گلزارِ جان بر کفان و دلیران.
و هر یک از سربازانِ برگشته به آغوش خاک
بسانِ زخمیست نامرئی بر سینه خاک.
 
روزی با من به سخن در آمد این زمین
سخن از خون مبارزانِ بی باک،
که جوانیِ خود را فدا کرده اند
فدای عزت و آزادگیِ مادران و پدران.
 
در این پیکارِ مقدس قهرمانان نشان دادند
که سزاوارِ یاد و خاطره ای جاودان اند.
تا همه در جایجای این کره خاکی با کرامت،
آرامش و دوستی و عشقِ ابدی زندگی کنند.
 
می نالید و می گریست و از خدا می خواست این مرز و بوم
که از جنگ و کارزار حفظ کنند او را.
و دعای خیر کرد در حق بشریت
برای صلح و انسجام بر روی کره زمین!
 
در پاسخ نتوانستم حرفی بگویم –
فقط قطرات اشک در سکوت پایین می غلطید.
اشکها بر خاکی پر از درد و غم می ریختند
در سرزمینی دور - به نام شلمچه.
کلمات کلیدی این مطلب :  شلمجه ،

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1398/5/12 در ساعت : 20:38:55   |  تعداد مشاهده این شعر :  223


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,744 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,733,218
logo-samandehi