زمین گهواره من از چه رو اینگونه لرزانی
تورا آباد کردم از چه رو خواهی تو ویرانی
بسی نخل تن آور بار آوردم به صحرایت
بسی سرسبزی و شادی نمودم بر تو ارزانی
برآوردم بنا از خشت وگل تا آسمان بردم
تو خاکش باز کردی از چه رو اینسان به آسانی
به سختی من برآوردم بسی محصول از خاکت
ولی محصول عمرم را ربودستی به آسانی
بسی گل پروریدم من به دامانت ، ندانستم
گل نشکفته ام را می کنی در خاک مهمانی
دو دست یاریم بشکسته پایم مانده در آوار
زن وفرزند من مردند در وضعی که می دانی
صدای ناله ای از کودک همسایه می آید
کنار پیکر بی جان مادر گشته زندانی
خدایا یاریم ده تا رها گردم از این محنت
به یاری تو و با همّت افراد ایرانی
دی ماه 1382
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/15 در ساعت : 2:25:20
| تعداد مشاهده این شعر :
1157
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.