رباعیات گرگ و سکوت
هنگام وصول هر دو دستت به قنوت
یادی کن از این فتاده ، اندر ملکــوت
گــرگی است که قصد بلع ِایمان دارد
باری بزنید ش به دهان ، مُهر سکـوت
******************************
هنگام شکــــــــــــــار ِ بره ی ِ ایمانم
چون گـــــرگ نشسته در کمین جانم
مهری ز سکــــوت بر لب خاموشش
یعنی که ز تو جان عمل بســـــــتانم
******************************
جایی که وضو با نَفس صبح رواست
از گرگ ، اگر آب بجـــوییم خطاست
تایید ِمرا اگر کـُــــند ، دشمن ِ مـَن
برمرگِ سکوت نوحه ی مرگ بجاست
*******************************
خوشحالم از اینکه چون تو یاری دارم
دریای پُر از حس بهــــــاری دارم
هر سوکه نظر کنم ، تو را می بینم
صد قافیه!! با تو یاد گـــــاری دارم
مصطفی معارف 19/10/90 کرج
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/20 در ساعت : 11:41:37
| تعداد مشاهده این شعر :
880
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.