ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



(( درخـت )) شنیدم باغبانی با درختی / قرار آشنایی را به هم زد


 



 (( درخـت ))



          



  شنیدم باغبانی با درختی                 قرار آشنایی را به هم زد



  به هنگامی که تاج گل به سر داشت   به بیرون بردن از باغش رقم زد



                                ........................



به او گفتندعیب کار در چیست     به تندی گفت تقصیر درخت است



خطای باغبانان را شمردن         خطای محض یا اهمال سخت است



                                ..................



از آن تصمیم تلخ نا به هنگام         درخت ِ آشنا بر خویش لرزید  



دلش آزرده شد جانش بر آشفت        نگاه باغبان را چون چنین دید



                             .....................



درآنجا مرغک آواز خوانی         به روی شاخه هایش  آشیان داشت



درخت پیر  تنها در دل خویش     غم  ِ آن جوجگک های جوان داشت



                            ....................



نسیمش چون پیام باغبان گفت          درخت از این خبر لختی نیاسود 



حساب هستی خود را نمی کرد         به فکر جوجه های نا توان بود



                            .....................



برای کندنش در روز موعود        تبر در دست ، وقتی باغبان رفت



تمام بر گهایش ، دل گشودند         صدای ناله اش تا آسمان رفت



                             ...................



اساس مهربانی در خطر بود         نشد راضی بر این حالت خداوند



به نیرو های رحمت داد فرمان      که نیروی تبر را پس بگیرند



                            ...................



 



تبر در دست اویک  دسته گل شد       پر از گلهای خوب رنگ وارنگ



درختان یک صدا فریاد کردند         سرود صلـح را  باهم  همـاهـنـگ 



          



                محمد روحانی  ( نجوا کاشانی )


کلمات کلیدی این مطلب :  ، (( ، درخـت ، )) ، ، ، شنیدم ، باغبانی ، با ، درختی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/30 در ساعت : 16:3:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  2360


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مژده ژیان
1390/10/30 در ساعت : 18:58:49
درود استاد بزرگوار//

براي تمجيد از اينهمه زيبايي /واژه اي نيافتم جز (جل الخالق)

دلتان دريايي
ssssssssssss
سلام بر شما خانم ژیان و از لطف بسیارتان سپاس
کاظم نظری بقا
1390/10/30 در ساعت : 19:52:57
سلام استاد
پرمعنا بود و زیبا بهره بردم
ssssssssssss
سلام بر استاد عزیز و از نگاه محبت آمیزتان سپاس
مصطفی پورکریمی
1390/11/1 در ساعت : 14:49:14
سلام جنای استاد نجوای عزیز

سرودن این غزل روایی زیبا را به شما تبریک می گویم خیلی عالی بود .
sssssssssssssss
سلام استاد پور کریمی عزیز
از این که دو بیتی ها مورد توجهتان قرار گرفته خوشحالم ، از حضور و اظهار محبتتان سپاسگزارم
حمیدرضا اقبالدوست
1390/10/30 در ساعت : 16:59:32
پاینده باشید استاد بسیار عالی / وای از آن روزی که باغبانها تبر به دست شوند / یا حق
SSSSSSSSSSSSS
درود بر جناب اقبالدوست عزیز ، از محبت و مهر بسیارتان سپاس
ابراهیم حاج محمدی
1390/11/1 در ساعت : 11:41:42
سلام جناب دکتر روحانی عزیز
این سروده ی فاخر و دلنشین شما مرا به یاد مطلبی انداخت که در کتاب { در محضر علامه ی طباطبائی } نوشته ی محمد حسین رُخشاد خوانده بودم . این کتاب مجموعه ای است از پرسشها و پاسخ های چهره به چهره با حضرت علامه رضوان الله تعالی علیه . با اجازه ی شما چون مطلبی است در خور استفاده و متناسب با محتوای شعر زیبا ی شما اینجا به نقل آن می پردازم . حضرت علامه طباطبائی فرموده اند :
زمانى كه در نجف اشرف مشرف بودم ، كتابى در (فلاحت روميه ) كه به عربى ترجمه شده بود به دستم رسيد. مؤ لف در مقدمه آن كتاب نوشته بود كه مطالب كتاب از اسرار طبيعت است و به تجربه ثابت شده است .
يكى از مطالب آن كتاب اين بود كه اگر درخت ميوه دارى بار نداد، علاج بار دادن آن اين است كه يك نفر پاى درخت بايستد و صاحب درخت تيشه يا تبرى به دوش بگيرد و به سوى درخت بيايد. وقتى نزديك درخت رسيد كسى كه پاى درخت ايستاده به او بگويد: (فلانى ، چه كار مى خواهى بكنى ؟) و او جواب دهد: (مى خواهم اين درخت را از جا بكنم ، چون بار نمى دهد و خشك شده است ). بعد آن شخص از درخت شفاعت كند و بگويد: (اين دفعه آن را ببخش ، سال ديگر، بار خواهد داد، اگر بار نداد آن وقت آن را قطع كن ). با اين كار سال ديگر درخت برور شده و ميوه خواهد داد.
پس از مسافرت به ايران و بازگشت به (تبريز) كه آن كتاب و مطلب مذكور به كلى از يادم رفته بود، براى سركشى به باغى كه در آن جا داشتيم ، رفتم ، همين كه وارد باغ شدم ، ديدم در اول خيابان باغ درخت سيبى سر راه خشك شده ، به باغبان گفتم : اين درخت خشك شده و بى فايده است ، آن را قطع كن . باغبان گفت : اين درخت را بعد از حدود سى سال به اين حال رسانده ايم ، اگر بخواهيم مثل اين درخت را داشته باشيم ، بايد سى سال زحمت بكشيم و خلاصه راضى نشد. وارد باغ شديم و مقدارى در باغ گشتيم ، وقت برگشتن نيز دوباره نظرم به درخت خشك شده افتاد، باز به باغبان گفتم : اين درخت بى فايده است آن را ببر و از سر راه بردار، باز راضى نشد. از قضا درخت خشك شده آن سال در موسم سيب ، سبز شد، شكوفه داد و حدود يك خروار سيب بار داد، عجيب تر آنكه در فصل پاييز براى بار دوم شكوفه داد و بارور شد و باز سيب فراوان بار داد. و ظاهرا اين براى آن بود كه درخت دوبار تهديد به بريدن شده بود.
اين مطلب را به بعض ديگر هم گفتيم ، عمل كردند و نتيجه گرفتند.

در هر حال جناب دکتر روحانی عزیز از سروده ی زیبای شما لذت بردم و استفاده کردم . دست مریزاد . از تصدیع عذر خواهم .
sssssssssssssss
سلام استاد بزرگوار ، به هیچ وجه تصدیع نیست . هم از شیرینی کلامتون لذت بردم هم از دلنشینی داستانی که تعریف کردید ، بنده هم شخصا با این نوع اعتقادات روبه رو شده ام و تا حدودی برایم قابل قبول است ، دوستی داشتم که یک گلخانه ی بزرگ در مرکز تهران داشت و گل پرورش می داد ، می گفت هر وقت یه آدم بد جنس میاد توی گلخونه ی من گلها عبوس می شن من می فهمم .
به هر حال استاد عزیز ، از حضور سرشار از مهرتان سپاس بسیار
اکبر نبوی
1390/10/30 در ساعت : 16:29:44
درود بر حضرت نجوای ارجمند
بر لطافت روح تان که این شعر زیبا و بسیار لطیف را بر خامه ی توانای تان جاری ساخته است دو صد درود می فرستم. مضمون و معنای این شعر زیبا، گوهری است که جامعه ی امروز ایران بسیار در بسیار به آن نیازمند است. و بویژه فرنشینان و نخبگان باید از آبشخور چنین دنیای زیبایی سیراب شوند. نه از شهوت افسار گسیخته ای که ...
اندیشه تان پر بارتر و سایه تان بلند.
SSSSSSSSSSSSSS
سلام بر جناب نبوی مهربان و عزیز
بزرگواری و اظهار محبتتان را صمیمانه سپاس می گزارم واز حضور پر مهرتان ممنمو نم . برفرار باشید
احسان اکابری
1390/11/1 در ساعت : 6:5:7
سلام آقای محمد روحانی (نجوا کاشانی) عزیز

امیدوارم حالتون خوب باشه
شعری زیبایی بود افرین به روح بزرگتون
sssssssssssssssss
سلام بر جناب اکابری عزیز ، از حضور مهر آفرین و اظهار نظر صمیمانه ی شما سپاس گزارم
باقی و برقرار باشید
بازدید امروز : 494 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,956,887
logo-samandehi