در دو چشم سوگوارت، می گساری می کشم
رنگ فصل سوز و سرما را، بهاری می کشم
گل ز شرم بوسه هایت، پایبند خاک شد
بوسه هایت را، به رنگ شرمساری می کشم
باز هم پیراهنت، تکرار برگ است و بهار
در نگاه دگمه هایت، بی قراری می کشم
پاسخ عشق شرر خیز زنی جان سخت را
روی لبهای شر انگیز تو، آری می کشم
حمله های بی سرانجامی به شهر بی کسی
حمله هایم را، سراسر انتحاری می کشم
از دلم تا چشمهایت، عالمی دلبستگیست
در دو چشم سیل خیزت، استواری می کشم
عشق یک دشت همیشه سبز بی زنگار نیست
گاه گاهی آسمانش را، غباری می کشم
2.12.89
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:12:54
| تعداد مشاهده این شعر :
1094
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.