ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



موشحی از شبهای موشکباران تهران!


با دلی     سرشار  غم         روحی     فسرده



خسته   همچون     قمریان      زخم   خورده



رنگ   از  رخ    خواب  از     چشمان پریده



زیر    بار    محنت     دوران           خمیده



از   نشاط  و     شادمانی     دور      مانده



مانده   در    اوهام   خود  وز  خانه  رانده



یادگاری   بر   دل    از     زخم       زبانها



مضطرب...آشفته    چون     بی  خانمانها



بازن  و  قرزند  و     افکاری    پریشان



نی  به فکر  خویشتن  نی    فکرخویشان



راحت  و   آرامش  از  جان رخت بسته



ناشکیب  و  بیقرار  و   زار و    خسته



از   دیار    ماتم    و    اندوه     تهران



پا کشیده    با   تنی   چون  بید   لرزان



دستها   خالی...دل   اما  از محن     پر



کو   انیسی   در   چنین   ایام   دمخور؟



راه   پیمودیم     اما   از  هدف    دور



شب نوردانی    پریشان   طالب   نور



ماتم   خود    داشتن  دردی  توان بر



ماتم   فرزند  و  زن دردیست   دیگر



مرگ   مانند     هیولایی  به  جولان



وز   غریوش   لرزه بر  اندام تهران



حیرت افزاتر  از  آن   خاموش مردم



مردمی  افتاده  بر تن  مار و    کژدم



من   و  کجا  و  استقامت زیر  آتش؟



خایفم  حتی  من  از    تصویر آتش



وای  برمن... کی  توانم  دید   لختی



ضجه های   دلخراش  تیره    بختی



داغ   یاری   گر  مرا بر  دل نشیند



یا  گل   نشکفته ای  در  گل نشیند



غم دلم رامیخوردچون    موریانه



کی  دگر  فکر خودم یا فکر  خانه



ره  نوردیدیم  از    تهران گریزان



از  شما  پنهان  نماند   اشکریزان



قامت  از  بار  مصیبتها     خمیده



سینه  از  شمشیر نامردان  دریده



ای   شما  یاران  دیرینم   کجایید؟



وی  شما  چون  جان شیرینم کجایید؟



بیقراریم  و    پناهی   نیست    ما را



در  حریم  امن  راهی نیست   ما را



یار  را  گفتم  چو دیدم در ستوه است



خانه ی امید   ما  فیروزکوه   است



فاضلی  دریادلی   داریم      آنجا



بیقراران     ساحلی داریم  آنجا



یاعلی  گفتیم و  پا   در  ره  نهادیم



خویشراتسکین به یاددوست دادیم



راه  گویی  پرنیانی  زیر   پا   شد



لحظه ای ازماغم  غربت جدا شد



وقت را دیگر  نمی فهمیدم آندم



طعنه ها را هم دگرنشنیدم آندم



زندگی  لبخند می زد    بار  دیگر



دردل  ما  اشتیاق     یار   دیگر



کوفتم چون حلقه بردر   یارآمد



یارنیکوخصلت    هشیار  آمد



وهمها را دیدن رویش زسربرد



زندگی آغاز شدماراو   غم مرد



هرچه گویم از محبتهای آن یار



کم بود شرمنده ام بسیار بسیار



یارمن  انسان بود  اما   ملکخو



«خوش عمل»تامحشرم شرمنده ی او.



1365/11/27


کلمات کلیدی این مطلب :  موشحی ، از ، شبهای ، موشکباران ، تهران! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/23 در ساعت : 22:24:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  2031


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید محمد آتشی
1390/12/24 در ساعت : 7:36:46
سلام
خسته نباشیداستاد
ممنون ازاشعارواحساس وخاطرات زیبایتان
تندرست باشید.
****************
از حسن ظن حضرت استاد آتشی
ممنونم و سپاسگزار همیشگی...
حسین سنگری
1390/12/23 در ساعت : 23:25:3
سلام بر استاد خوش عمل عزیز ... ارادتمندم ... بسیار زیبا و شیوا مثل همیشه.
استاد اشعار آیینی شما رو از کجا می تونم گیر بیارم برای ثبت در سایت بانک اشعار اهل بیت؟

برقرار باشید.
*********************
درود بر شما.ضمن سپاس از محبتتان بایستی عرض کنم در همین سایت بخش ویژه نامه اغلب شعرهای آیینی ام مندرج است.
مجتبی اصغری فرزقی
1390/12/24 در ساعت : 12:8:38
سلام استاد خوش عمل عزيز


كار زيباي شما را خواندم


در ضمن ممنون از جناب عالي كه بعضا براي اشعار بنده نظر ميد هيد



ما كارهاي شما را دنبال مي كنم


ياعلي.
*****************
درودتان.شما بحمدالله شاعر فرهیخته ی مسلطی هستید با آثاری قابل.
علی میرزائی
1390/12/24 در ساعت : 2:20:32
سلام استادبزرگوار
شعری بلند، صمیمی وروان است
بادرد دلی قابل لمس در آغوش آن
دست مریزاد.

*****************
درودتان.من این سروده را که بی هیچ دستکاری و ویرایشی ارایه کرده ام در سال 65 سروده ام.سومین موشک که به تهران اصابت کرد دست زن و بچه را گرفتم و به دعوت «گویا فیروزکوهی»شاعر نواندیش ومهرپرور راهی فیروزکوه شدیم.در فیروزکوه و زیرآب سوادکوه و قایمشهر مهمان شعرای مهمان نواز آن صفحات بودیم تا آخرین موشک که به تهران اصابت کرد.من این شعر را از تهران که راهی شدیم آغاز کردم و چند بیت آخرش را یک روز پس از اقامتمان در خانه ی گویاسرودم.به هرحال یادگاری از سالهای دور است"سالهای وحشت و اضطراب و روایی مرگ.
مهدیه زرعی ( هدیه)
1390/12/24 در ساعت : 0:46:27
سلام استاد خوش عمل گرامی.
مثنوی زیبا و معنوی بود.
محظوظ شدم.
لطفا به ما شاگردا هم سربزنید استاد.
متشکرم از شعر زیباتون.
**********************
ممنونم.
مصطفی پورکریمی
1390/12/24 در ساعت : 13:50:17
سلام جناب استاد خوش عمل گرامی

" برای برادرم غرقابی فیروزکوهی "

خوش به حال این دوست و برادرتان که هم به مقام " انصار " نائل گشته و هم با این موشح زیبا جاودانه شده است . خاطره انگیز و استوار بود . موفق باشید.

**************************************
سلام بر استاد پورکریمی مهربان.این یادگاری از دوران جوانی است.با اینکه موشح است ولی تصنعی نشده و دمکرده ی نوستالوژی است!!...واما محمود غرقابی فیروزکوهی با تخلص گویا در دهه ی 60 غزلهای جانانه ای می سرود و جوانی کریم و دریادل بود.سالهاست -بیش از بیست سال-ازو بی خبرممثل اینکه از تخم رفته است و دیگر شعرهم نمی گوید.هرجاهست خدایش نگهدار باشد.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 9 روز و 16 ساعت و 12 دقیقه و 58 ثانیه است همراه شماییم 452967178.350 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 7,408 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,955,568
logo-samandehi