"سعی کر دم ساده باشم با کبوتر بیشتر
ساده مثل کودکی،نه! صدبر ابر بیشتر"
بیشتر
بعدازین دل در هوایت می زند پر بیشتر
می کنی با کارهایت بنده را خر بیشتر!
می شوی جا در دلم، اما به سختی خوب من
گر شوی قدری ولی البته لاغر بیشتر!
بچه های شهر ما تک تک هوادار تواند
محسن و اصغر، علی، افشین و جعفر بیشتر!
قلب تو دروازه ی عشق تمام عاشقان
می زنم گل را در آن دروازه با سر بیشتر!
گر تماشاگر زعمق باخت می ترسد، بدان
داور بی چاره از شیر سماور بیشتر!
مال مردم باشد از مال خودت خوشمزه تر
پس بخور تا می توانی ای برادر بیشتر
غصه های حاجی آقا تا کمی کمتر شود
می شود درد و بلای مشدی صفدر بیشتر
جای شاکی می شود با متهم فوری عوض
هر که پولش بیش، زورش ده برابر بیشتر!
می رود هر روز زیر آبی طرف چون لاک پشت
هست گویا حضرت آقا شناگر بیشتر
کشور دوس! و برادر چین که با ما دوست شد
شد برادرهای ما در قوم کافر بیشتر!
دزدی و آدم کشی در کل کشور رایج است
افتخارش شد نصیب شهر بندر بیشتر!
باز از لطف فشار اقتصادی، رایگان
آب گردد چربی حاجی مظفر بیشتر!
هرزمان فریاد مظلومی شود قدری بلند
می شود در شهر ما،هم کور و هم کر بیشتر
دولت خدمتگزار از هر نظر تک بوده است
کرده است و می کند خدمت به کشور بیشتر
با هدفمندی گرانی را نماید کنترل
این گرانی می شود هر روز کمتر! بیشتر!
سعی کن با آخرین ترفند لنگر را بکش
هر زمان مهمان تناول کرد کنگر بیشتر!
یا اگر دیدی که می آیند تیر و طایفه
جیم شو از پنجره! البته از در بیشتر!
اندکی باد درون غبغبت را کم بکن
تا نگردی بیش از این ای دوست پنچر بیشتر!
سعی کن در گیر و دار مشکلاتت گاو باش
گر چه راحت بودی از اول تو با خر بیشتر!
آن که پندارد که مد هم شخصیت می آورد
چهره اش باشد شبیه شخص عنتر بیشتر!
گر که خواب و وحشت تاخیر فردایم نبود
می شد از صدبیت این ابیات ابتر بیشتر!
بیت زیبای نخست مطلع غزلی است از دوست عزیزم عبدالحسین انصاری