ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خود کرده.


 



 



 



2/1/91



هر چند در کشاکش دوران شکسته ایم



در گیر و دار این همه عنوان شکسته ایم



با اینکه از قضای طبیعت نمرده ایم



اما برای بار هزاران شکسته ایم



تا کی نگفته هیچ، پر از اشک گشته ایم!



حالا که نه، از اول جریان شکسته ایم



پیرانه سر امید جوانانه بسته ایم



از آبرو گذشته و پیمان شکسته ایم



خوابیم و در تظاهر شب زنده داشتن



گرگیم لیک، پنجه و دندان شکسته ایم



از دست داده ایم هر آن را که کاشتیم



چون بوته را به فصل بهاران شکسته ایم



اصرار می کنیم که جامان گذاشتند



انکار می کنیم که فرمان شکسته ایم



ما در حضور جمع، پر از اشک و ماتمیم



در پشت خلق، حرمت انسان شکسته ایم



قبح خلاف را به نظرها شکانده ایم



بر سفره ها نشسته، نمک دان شکسته ایم!



ما از خلوص نیت این قوم غافلیم



ناباورانه باور و ایمان شکسته ایم



ما هر چه کرده ایم به خود کرده ایم و بس



خود را چقدر مفت و چه ارزان شکسته ایم! 



 



  


کلمات کلیدی این مطلب :  خود ، کرده. ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/7 در ساعت : 0:11:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  1107


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید علمدار ابوطالبی نژاد
1391/1/7 در ساعت : 5:28:50
سلام آقای دلخوش بزرگوار
بسیار زیبا، دلنشین و تأثیر گذار وفاخر سروده اید .دست مریزاد .استفاده کردم

ما هر چه کرده ایم به خود کرده ایم و بس

خود را چقدر مفت و چه ارزان شکسته ایم!


سرفرازباشید
/////////////
سلام و هزار بار تبریک سال نو
ممنونم
مجتبی اصغری فرزقی
1391/1/7 در ساعت : 16:35:9
سلام جنا ب دل خوش عزیز



غزل زیبای شما را خواندیم و شکستیم


قشنگ بود
/////////
سلام
ممنون از لطف شما. الهي هيچ وقت نشكنيد
آرزو پناهی (باران)
1391/1/7 در ساعت : 15:29:58
خوابیم و در تظاهر شب زنده داشتن

گرگیم لیک، پنجه و دندان شکسته ایم
................................................
درود بر شما
اثر زیباو تاثیر گذاری بود که خوش قلم نواخته شده بود
قلمتان در اوج هماره
پایدار باشید و مانا....
////////////////
سلام و تشکر و امتنان . امید به اینکه همواره شاد باشید.
محمدرضا درانی نژاد
1391/1/8 در ساعت : 11:57:50
سلام و درود غزلی زیبا روان و دلنشین موفق باشید
///////////////
استاد ، عرض ادب و تبریک
مدتی در مثنوی تاخیر شد، استاد
کم سعادت بودیم خدمت برسیم
ایام مبارک و به کام.
حمیده میرزاد
1391/1/9 در ساعت : 0:44:27
سلام جناب دلخوش

غزلی زیبا ،با معانی بلند،از شما خواندم.

موید باشید
مصطفی پورکریمی
1391/1/7 در ساعت : 12:42:19
سلام جناب دکتر دلخوش گرانقدر

اصرار می کنیم که جامان گذاشتند

انکار می کنیم که فرمان شکسته ایم

غزلی زیبا و دلنواز بود .دغدغه هایتان را به زیبایی تصویر کرده اید.موفق باشید.
///////////////
سلام استاد عزیز جناب پورکریمی
دوستی داشتم که دیگر دوستم نیست چون کاسه عمرش لبریز شد و رفت. حالات عجیب و غریبی داشت که نمی دانستم باید بخندم یا گریه کنم. کارهایی که اگر کارگردانی تازه کار هم بودم فکر می کنم سوژه خوبی برای یک فیلم جذاب می شد. روحانی بود و روزی سر نماز و بعد از سلام آخر، شروع کرد زار زار گریه، و من که تنها نگاهش می کردم پس از گریه های طولانی اش ، خواستم محل را به نفع او ترک کنم تا راحت باشد که ناگهان گفت نرو! وایستا و دنبال کلیدهایم بگرد ، آخر گمشان کرده ام!!!
و با این گفته اش، با آن صورت پر اشک و و ...، زد زیر خنده!!!
نمی دانم حالت عرفانی بود یا راه گم کردنی بود برای هر آنچه که خود می پنداشت ولی من از خنده به حالت گریه رسیدم آن روز.
راستی تا یادم نرفته ، اسمشان بود، مجتبی حائری، از شاعران بنام شهرستان خوی.
اینها را که گفتم خواستم بگویم، نمی دانم در روزهای سال نو، چه باید بکنم. آیا به راستی باید شاد بود یا ...؟
آخر، توپ را که در می کنند، یعنی یک فرصت دیگر نیز از دست رفت.
به هر حال استاد عزیز، از اینکه شعرهایم را می خوانید از شما ممنونم. مجموعه اشعار گونه ام با نام (( نشسته خواهم مرد)) توسط انتشارات نشر شهر بیرون آمده که جان می ده برای پی بردن به سطح بدون عمق نوشته هایم و می شود آنها را حتی در حال سوار شدن به ترن هوایی در شهربازی خواند.
ارادت
اعظم پردل
1391/1/7 در ساعت : 22:39:8
زیبا وپرمحتوابودموفق باشید
مصطفی معارف
1391/1/7 در ساعت : 7:44:28
غزلی زیبا و در خور است دست مریزاد.
علی میرزائی
1391/1/7 در ساعت : 21:38:21
سلام جناب دلخوش بزرگوار
غزلی ناب ،روان ،محکم وفاخر است
لذت بردم دست مریزاد
//////////////
سلام به روی گل میرزائی مهربان
رضا کرمی
1391/1/9 در ساعت : 1:25:18
درود بر شما جناب جناب دلخوش عزیز ...خواندم و محظوظ شدم
بازدید امروز : 8,437 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,723,905
logo-samandehi