شبي كه پلك گشودند چشم دريا را
نگاه ژرف تو آشفت آسمانها را
به همّتي كه تراويد از اراده ی تو
خدا بلند برافراشت سقف دنيا را
از آن زمان كه خيالت به برگ عشق نشست
فرشتگان به تو خوشميكنند رؤيا را
پس از عبور نسيم تو كوچه باغخيال
به خود نديده فراواني تماشا را
چنان به دشت زمان پا نهاد غيرت تو
كه پويه ی تو پريروز كرد فردا را
مرا ببخش كه گم كرد طبع بازيگوش
نه دست و پا، كه غزلواژههاي زيبا را
كجايي اي نفس آتشين كه يك دو سه آه
به سينه ی سخنم گرمتر نهي پا را
کلمات کلیدی این مطلب :
چشم ،
دريا ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/23 در ساعت : 23:37:50
| تعداد مشاهده این شعر :
1132
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.