ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نامه باران 3


سلام غم شیرینم



آمدم به سراغت که باز



تنهاترین طپش های تنهاییم را با تو قسمت کنم.



آمدم تا به خاطرت بوسه زنم



و با تو بغل بغل ستاره بچینم



شب باسیاهی اتونخورده اش گذشت



. وتنهایی عادت هرروزه ی ماشد



چه سان بگویم ازشب هایی که بی توصحراصحراشب بو



درعطش اشتیاق ابراهیم شدند



امروزهاسایه درسایه ات سنجاق شده ام



آه.... چه وصال محزونی دارم اینروزها



تویی که باصفاترین آیه ی آسمانی



آیه ای که در غار تنهایی من



در نقطه نقطه جهالتم نازل شدی



و من جبرئیل را بر خاتم لمس کردم



کِلکم میلغزد و میگرید



از شوق داشتن تو



که من می گریم به بهانه تو



زیباترین بهانه من...



راستی یادت هست



صدای شوم جغدک پیر



در سمفونی باد تکنوازی میکرد



و من و تو با دف باران



دست بر آسمان



رقص باران میکردیم



و پای میکوبیدیم بر هر چه شومی دنیاست



 



حال من خوب است!



با تو هر روز خوشی افزون است!!!



شور این رقص مرا جوان خواهد کرد....



 



ادامه دارد......



 



آرزو(باران)


کلمات کلیدی این مطلب :  نامه ، باران ، 3 ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/24 در ساعت : 21:41:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  1379


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحیده گرجی
1391/1/25 در ساعت : 18:35:19
خواندمت عزیز...
سرافراز باشی
..................................
سپاس نازنینم
سرفرازی ازآن شما باشد نیز
سید محمد آتشی
1391/1/24 در ساعت : 21:59:33
سلام
دست مریزاد
سطرهای ناب وبکری داشت
موفق باشید
...................................................
سپاس بزرگوار
حضور استادانه تان را سپاس
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/1/25 در ساعت : 21:53:24
سلام باران عزیزم...
هر روز بهتر ...
بهت تبریک میگم
.......................................
ُسپاس نازنین از حضورت
امیر نظام دوست
1391/1/26 در ساعت : 9:41:38
سلام گرامی
زیبا بود , گرچه هنوز جای کار داره
همیشه موفق باشید
........................................................
سپاس از حضورتان
علی رضا آیت اللهی
1391/1/26 در ساعت : 11:48:21
...و چه زيبا است همه احساسات
گر كه باشد روشن ،
با همه تلخي ها ،
برود پي در پي
در چشم من و
درك شود؛
حس ٌ كنمش ژرفائي ...
.......................................................
سپاس استاد بزرگوارم
حضورتان برای باران کافیست که بر خود ببالد
علی میرزائی
1391/1/25 در ساعت : 10:37:10
سلام سرکار خانم پناهی
روان وهمراه احساسی درخور وزبانی شایسته
صدای شوم جغدک پیر


در سمفونی باد تکنوازی میکرد
....................................................
سپاس از حضور همیشگی و صمیمیتان
حضورتان شایسته تشکر است..
علی اکبر مقدم
1391/1/24 در ساعت : 22:14:43
سلام
خواندمتان خواندنی بودید
اما؟؟؟؟؟
چه ارتباطی بین اشتیاق به ابراهیم شدن و شب بو هست؟؟؟
فرمودید سایه در سایه اش سنجاقید و درست بعدش از یک وصال محزون حرف زدید
واز با صفاترین ایه اسمان
پارادوکس های شمارا متوجه نشدم
باز هم باید بخوانمش شاید مشکل از من است
...........................................................................
سپاس از توجهتان استاد
لطفا بازخوانی نمایید
منتظر نقدهای استادانه شما هستم
اکبر نبوی
1391/1/26 در ساعت : 0:25:30
درود بر سرکار خانم پناهی
زیباست و دلنشین. لذت بردم.
تخیل تان بسیار ستودنی است. اما به نظر می رسد گاهی همین تخیل، معنا را فدای لفظ می کند. پیشنهاد بنده این است که به ساختار ( فرم و محتوا ) ی این سپیدهای زیبا بیش تر توجه فرمایید. چون استعداد خوب شما افق های بسیار روشنی برای شکفتن بیش تر دارد.
سربلند باشید.
.......................................................
سپاس استاد بزرگوار
اگر محبت بفرمایید و گوشه ای را برایم گوشزد بفرمایید که بیشتر متوجه بشوم ممنون میشوم
منتظر پاسختان هستم
مجتبی اصغری فرزقی
1391/1/26 در ساعت : 8:59:11
سلام خواهر خوبم
سركار خانم پناهي

نمي دانم چگونه بگويم كه نه سيخ بسوزد و نه كباب


ببين خوب من

در حوزه شعر درست است كه تخيل بخش اعظم شعر است ولي ساختار و شاكله و زبان از درجه كمتري از آن بر خوردار نيست

يكي از شاخصه هايي كه شعر را مخصوصا شعر سپيد را از متن جدا مي كند نوع برگزاري آن است كه با متن متفاوت است.

من نمي گويم خودتان را در گير بازي هاي زباني كنيد ولي مي توانيد به بهترين نحو ممكن از آن بهره گيريد.


تا بعد


موفق باشيد

شرمنده
.....................................................................
سپاس مهربان از حضورتان

محمد توحیدی چافی
1391/1/29 در ساعت : 9:33:16
سلام ...بسيار زيبا بود...دست مريزاد
بازدید امروز : 2,624 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,003,990
logo-samandehi