السلام علیک یافاطمه الزهرا
بی تو امان نمیدهدم التهاب ،اشک
ازنیمه ردشده است شبم بس بخواب اشک
مهرتو آب،سهم تو هم اشک بودوبعد
در حسرت تو تاب نیاورد آب ،اشک
برروی خاک قبرتو من ریختم گلاب
آتش گرفت بعدتو حتی گلاب،اشک
تنهایی پس ازتو مرا میکشد ببین
گه بامن است زخم زبان گه عتاب،اشک
بارفتن تو کرب وبلا میخورد رقم
سقای سر به خاک نهاده ،رباب ،اشک
گیرم لباس غم زتن خود برون کنم
چون درب خانه شعله کشد بوتراب ،اشک
باید بسوزم هز غم این بیت تاابد
چون سینه تو سوخت ،زغم شدکباب،اشک
فردا جواب زینب کبری که میدهد
واله من که هیچ ندارم جواب،اشک
در یای اشک باید ازاین شهر بگذرد
باید زفرط غم بخورد پیچ وتاب،اشک
شب بودودرفراق تو خورشیدمی گریست
زین گونه سرخ گشته تن آفتاب،اشک
بادستهای گرم توخو داشت آسیاب
می ریخت درفراق تو،آن آسیاب،اشک
دیگر کسی جواب سلامم نمی دهد
غم مانده هست با من و یک چاه آب،اشک
محسن هنوز روی زمین را ندیده رفت
چون آتشی زبانه بکش پرشتاب،اشک
بگذار در دقایق آخر ببینمت
یکدم زدیده بگذر وبر کش حجاب ،اشک