درود بر استاد گرامی
شعر زیبا بود خوشم آمد
کسی از من معنی این غزل را پرسید که معنی اش چیست
و از شما خواستم تا این غزل را معنی کنید
عالم گرفتاری، خوش تسلسلی دارد
جوش نالهٔ زنجیر، باغ سنبلی دارد
همچو کوزهٔ دولاب هر چه زیر گردون است
یا ترقی آهنگ است یا تنزلی دارد
پرفشانی عشق است رنگ و بوی اینگلشن
هر گلی که میبینی بال بلبلی دارد
گر تعلق اسباب، عرض صد جنوننازست
بینیازی ما هم یک تغافلی دارد
بار شکوهپیمایی بر دل پر افتادهست
تا تهی نمیگردد شیشه قلقلی دارد
خواه برتأمل زن خواه لب به حرف افکن
سیر این بهارستان غنچه و گلی دارد
ز انفعال مخموری سرخوش تسلی باش
جبهه تا عرقپیماست ساغر مُلی دارد
رنج زندگی بر ما نیستی گوارا کرد
زین محیط بگذشتن در نطر پلی دارد
میکشد اسیران را از قیامت آنسوتر
شاهد امل بیدل طرفه کاکلی دارد
حضرت بیدل
جناب بیخود گرامی ، بیت بیت را ارتجالن نثرمی سازم . با پوزش ازشما وروحانیت بیدل.
عالم گرفتاری خوش تسلسلی دارد
جوش نالۀ زنجیرباغ سنبلی دارد
گرفتاریهای زندگی پیوستگیهای جالبی داردمانند زنجیر که صدای به هم خوردن حلقه هایش پیوستگی پرخم وپیچ همانند باغ سنبل در قفا دارد.
درچرخ دولاب قاعده چنان است که یک کوزه خالی پایین می آید ویکی که پرمی شود بالا می رود،
در زندگی جاری هم یکی درحال تنزل است و یکی دیگر درحال بالارفتن و ترقی است.
مگر زینت گلشن دنیا همانا وجود عشق است که درآن پرفشان است. دراین دنیا هرگل یا هرمعشوق بال بلبل یا نشانۀ عاشقی در کناردارد.
وابستگی به اسباب دنیا صدجنون ناز وسرافرازی اگردارد، بی نیازی ماهم نشانۀ تغافلیست که ما داریم که یعنی این هم کمتر ازآن نیست.
ازاین اوضاع آن کسی که دل پر دارد ، یعنی شکوه های نگفته دارد، می تواند شکوه پیمایی کند، این مانند آن است که شیشه تا ازمی پراست قلقل می کند وگاهی که تهی شد دیگر آوازی ازآن برنمی آرد.
دراین بهارستان که هم غنچه دارد وهم گل تو هم می توانی لب به سخن بکشایی مانندگل یا می توانی سکوت کنی مانند غنچه . یعنی هردو با قاعدۀ زنده گی ناسازگارنیست.
درحالتهای مخموری یا بی نصیبی ومحرومیت که انفعال وشرمساری همراه دارد، همان عرق جبین خود می تواندمانند ساغرشراب رفع خمارکند، یعنی درهیچ حالتی ناامید نبایدبود.
زنده گی آنقدرمارا آزارداد ه است که نیستی را دلخواه ساخته و این بدان معناست که از محیط زنده گی می توان برپل آزارهایش عبورکردو آنرا ترک گفت.
مگرشاهد امل چنان کاکل دلاویزی دارد که اسیران عشق را به دنبال خود می کشاند، تا کجا ؟ تا قیامت نه ، ازقیامت هم آن سوتر یعنی تا وصل ، تا معشوق .
حبیب شما