ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شاید که سرشته اند از غم , در روز تولدم گِلم را


 



 در قالب  میسرایم



اسرار نهفته ی دلم را



میگویم از این به بعد تنها



با خویش  مشکلم را



 



از بسکه درون سینه من



پر از غم و درد  است



شاید که سرشته اند از غم



در روز تولدم گِلم را



 



این موج پر از غرور غمها



عصیانگرو مست و بی ترحم



انگار به قصد یا به اجبار



ویرانه نموده ساحلم را



 



از دست زمانه  گرفته



انگونه که کامِ کام ,  است



مردود شدم در این سرودن



صفر است , ببین معدلم را



 



اینجا همه گرم خویش هستیم



نزدیک همیم و دور از هم



یک لحظه چراغ روشن دوست



روشن ننمود محفلم را



 



پیغام  به غم رسانید



گویید همیشه شرمسارم



شرمنده از این گرانی جان



ازار رسانده قاتلم را



 



این چند زمان مانده عمر



بیهوده هدر مکن که روزی



از دست دهی , زنی بر اتش



مانند منی که حاصلم را


کلمات کلیدی این مطلب :  شاید ، که ، سرشته ، اند ، از ، غم ، , ، در ، روز ، تولدم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/8 در ساعت : 0:15:18   |  تعداد مشاهده این شعر :  1229


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجید ملک زاده (موج)
1391/2/8 در ساعت : 1:46:28
سلام و درود بر آقای عباسی زاده ی گل

بسیار زیبا سرودید
ببسیار بهره بردیم
موفق و پیروز باشید
علی رضا آیت اللهی
1391/2/9 در ساعت : 12:17:30
سلام
شعرهاي زيبا ، « بسيار روان » ، و روايتگونه ي شما مرا به ياد شعرهاي ايرج و پروين مي اندازند . شما ادامه دهنده يك مكتب ناب شعري در ايران هستيد ؛ با اين تفاوت كه شعرهاي شما از شعرهاي ايرج ميرزا صادقانه تر و از شعر هاي پروين غالبا" روانتر مي نمايند .
پايدار باشيد .
دکتر آرزو صفایی
1391/2/8 در ساعت : 2:1:43
سلام بر شما
زیباست
قلمتان استوار
بازدید امروز : 20,373 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,576,333
logo-samandehi