ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



فهم ناقص


 من شنیدم این زمین با قدمتی بسیار دور



خارج از فهم و شعور



ذره ای از کائنات است



کائناتی که خود ش



ظرفی عظیم بر پا همیشه پایدار است



ذره ای چون من درون این همه ذرات عالم



در پی فهمیدن فهم چکار است



اینکه یک امر محال است.



پیدا وپنهانم  کجایم؟



آغاز و پایانم  ندانم؟



نفخه ای از روح عالم در وجودم



او نباشد من چه باشم



برگ خشک شاخسارم



  افتاده پای آن درختم



 یا نسیمی می کشد هر سو تن چون خاکسارم.



جان به این رنجم نشانده



هر زمان در آسمان شوکتش نوری ببینم



میل رخسارش بجویم



من چه بینم هیچ بینم تا نوک بینی ببینم



تن به این ضعفم رسانده



چند روزی  اگرقوتی نیابم



جان به جانان می سپارم



من به این ضعفم بمیرم



یا اگر بیماری ای آید سراغم



می برد او بهر درمان و دوایم



جان به این شوقم نشانده



فارق از بیماری و رنجوری تن



شادمانم چون بهارم



در دلم  غوغا ببینم



زشت  را زیبا ببینم



من بر این از آنچه گفتم



هر کدامش داستانی نا تمام است



من چه بینم هیچ بینم تا نوک بینی ببینم



من به تاریخ وجودم بنگرم



شاید هزاران سال از استنباطم از عالم گذشته



با وجود دانشی بی حد



از ماه ومریخ و زمینم



عمر فهم من چقدر است



ثانیه ها فهم آید در قیاسم



فهم ما از این جهان یک حساب ساده باشد



ثانیه در سال نوری



ذره ای چون من درون این همه ذرات عالم



در پی فهمیدن فهم چکار است



اینکه یک امر محال است.



15/11/87


کلمات کلیدی این مطلب :  فهم ، ناقص ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/9 در ساعت : 13:3:12   |  تعداد مشاهده این شعر :  772


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,946 | بازدید دیروز : 12,053 | بازدید کل : 121,810,053
logo-samandehi