گر چه مي كشـــــد عطـــش كوير ، مثل من
نيســــــت آتشيش در ضمــــــــير ، مثل من
تن ســـــپرده اي مگر به موج چون حباب ؟
گشتــــه اي زجان خويــــش سير، مثل من ؟
سر بــــــه راه و رامِ رام چشـــم هاي خود
ديده اي كســـــي دگر اســــــير ، مثل من ؟
آنچه من چشــــــيده ام ز دهــــر اگر چشي
زود پـــــير مي شوي - نه دير - ، مثل من
گر چه هر چه را كه بود و هست در جهان
عشق شـــــد سرشته در خمـــير ، مثل من
هر كه افـــتدش نگه به روت ، بي درنگ
عاشقـــــت شود ، به ناگــــــــزير مثل من
نه ، گمـــــان نمي كــنم به شوق وصل تو
طي نـــــكرده كس رهي خطــــير ، مثل من
نا شكيب و پر خروش و مست همچو موج
پا در اين مســـــير نه ، دلــــــــير ، مثل من
دل ربـــــوده اي و ســــــر سپرده ام تو را
اي غنـــــي كجاســــــتت فقــير ، مثل من ؟
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/11 در ساعت : 16:4:22
| تعداد مشاهده این شعر :
3450
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.