ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دردنامه


 



 



من در این صحرای غمگین سنگباران دیده ام



باغبان را در عزای غنچه گریان دیده ام



آن مصیبت ها چه سنگین بود زیر تیغ نور



آن مصیبت ها که روی دوش انسان دیده ام



دیده ام بسیار کس خندان به درد دیگران



سنگ را اما بر این اندوه گریان دیده ام



دیده ام خون را که هم چون سیل بی تابی کند



شاخه ی روییده از خون را به گلدان دیده ام



خنده ی ماه غمین را در سکوت نیمروز



گریه ی خورشید  در شام غریبان دیده ام



در دل صحرا ندیدم رد پای رهروی



رد پایی گر که دیدم از چارپایان دیده ام



مرز ناپاکی و پاکی از دو سو بی مرزبان



خیل نامردان که دوشادوش مردان دیده ام



کاشکی هرگز نبیند کس ز دست دشمنان



آنچه من با چشم خود از نارفیقان دیده ام



هر چه دیدم از نهاد خویش دوری میگرفت



شبنمی لرزنده را همرزم طوفان دیده ام



با چه کس گویم که من در گنبد دوار دهر



بیرق افلاک را در دست شیطان دیده ام


کلمات کلیدی این مطلب :  دردنامه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/16 در ساعت : 14:6:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  1267


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

معصومه عرفانی (عرفان)
1391/2/16 در ساعت : 14:26:38
سلام خواهر عزیزم خانم دکتر صفایی بزرگوار بسیار زیبا و عاطفی سرودید قلمتان توانا زنده باشید و همچنان بسرایید




و اما در رابطه با کامنت شما گرامی من همون موقع که شما لطف کردید و کامنت گذاشتید تائید کردم ولی امروز اشکالی پیش آمد که بعد درست شد امیدوارم در پناه حق سالم و برقرار باشید



سلام خواهر
خوبم سپاس از اینکه همیشه همراهم هستید
بابت توضیحتان تشکر میکنم
برقرار باشید عزیزم
حمید وثیق زاده انصاری
1391/2/16 در ساعت : 15:40:45
بسیار زیبا سرودید
مفاهیمی عالی را زیبا بیان نموده اید ، با چه کس کویم که من در گنبد دوار دهر بیرق افلاک را در دست شیطان دیده ام
تصور می کنم بهتر باشد چارپایان با ستوران جایگزین شود


سلام و سپاس مهرتان را
اما به آن است که به همین گونه بماند
برقرار باشید
علی رضا آیت اللهی
1391/2/17 در ساعت : 12:8:58
سلام
شعري است « كاسمولوژيك ( جهانشناختي با جهانبيني خاص ٌ ) » كه اين روزها در جهان مدروز است و به گمانم دوسال پيش يكي از اين اشعار از شاعري ايتاليائي از بهترين اشعار سال جهان شناخته شد . رباعيٌات خيٌام هم غالبا" در همين حوزه شعري قرار مي گيرند . از فلسفه افلاطوني گرفته تا فلسفه شيخ اشراق ، شايد همه را بتوان در اين « درد نامه » ديد

مرز ناپاکی و پاکی از دو سو بی مرزبان

خیل نامردان که دوشادوش مردان دیده ام

لااقل شاعر ارجمند اقبال اين را داشته است كه سروده است :

شبنمی لرزنده را همرزم طوفان دیده ام

كه بنده هنوز كه هنوز هست نديده ام ! .
شعر از نظر محتوائي مملو از تشبيهاتي است كه بيشتر تشبيه مطلق مي نمايند ؛ و باز برخلاف اكثر اشعار پارسي زمان حاضر به نتيجه گيريي صريح و واضح ختم مي شود :

بيرق افلاك را در دست شيطان ديده ام

با دوصد احسنت به شاعر گرامي و لعنت بر شيطان



سلام و سپاس بر استاد آیت اللهی گرامی
امید که در سایه ی خداوند سالم و سلامت باشید
از نظر گرانبهایتان نیز کمال تشکر را دارم
همیشه برقرار باشید و مانا
حمیده میرزاد
1391/2/17 در ساعت : 16:14:0
سلام بر بانو صفایی
نخست از محبتهای شما نسبت به اشعارم سپاسگزاری میکنم.
غزل زیبا وروانتان را خواندم ولذت بردم.
موید باشید





سلام و سپاس بانوی گرامی
باعث افتخار است
ابراهیم حاج محمدی
1391/2/16 در ساعت : 14:58:32
سلام و عرض ارادت
غزل زيبا ئي است جز اينكه در چند مورد وزن از دست رفته است از جمله
1- { گریه ی خورشید را در شام غریبان دیده ام} كه به اندازه ي يكي از دو حرف { را } و { در }‌وزن افزايش يافته
2- { رد پایی گر که دیدم از چارپایان دیده ام}‌در اين مصرع نيز لغزش وزني واضح است
3- در اين مصرع { مرز ناپاکی و پاکی از دو سوی بی مرزبان } حرف { ي } را از آخر كلمه ي { سوي } حذف كنيد وزن درست مي شود
از جسارت عذرخواهم .



سلام استاد
سپاس از نقطه نظر و توجه تان
شعر با سرعت تایپ شده بود و (ی) در یک مصراغ و را در مصراعی دیگر اضافه آمده بود
اما باقی صحیح است
بسیار سپاس از تذکرتان
برقرار باشید
عباس علی استکی
1391/2/16 در ساعت : 17:14:16
با سلام و درود
بسیار شیرین و روح نواز است
موفق باشید



سلام و سپاس
بر من منت گذاشتید
سارا وفایی زاده
1391/2/17 در ساعت : 10:39:22
سلام
زیباست.


سلام و سپاس مهرتان فزون
اکبر نبوی
1391/2/17 در ساعت : 15:37:10
درود بر سرکار عالی
زیبا و دلنشین بود. لذت بردم. دست مریزاد
سربلند باشید



سلام و سپاس
بر من منت گذاشتید
علی اشرفی راد
1391/2/17 در ساعت : 19:44:22
باسلام بسیارعالی بود وشرح حال واقعی اکثریت مردمان امروزی

کاشکی هرگز نبیند کس ز دست دشمنان


آنچه من با چشم خود از نارفیقان دیده ام

موفق باشیدو شاد



سلام و سپاس بسیار
بر من منت گذاشتید
علی‌رضا حکمتی
1391/2/16 در ساعت : 15:4:15
شاعرارجمند
سرکارخانم صفایی
باسلام وعرض ارادت
مصرع زیبایی است این مصراع:
آن مصیبت ها که روی دوش انسان دیده ام
موفق ومویدباشید.




سلام جناب حکمتی گرامی
بر من منت گذاشتید همراهیتان را سپاس
ابراهیم حسنلو
1391/2/19 در ساعت : 22:15:52
عاشقانه ای برای ماه

مجموعه شعر های ابراهیم حسنلو رادمهر




راهرو 31 غرفه 17
انتشارات هزاره ی ققنوس.


سلام با کمال میل تهیه خواهم کرد
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/2/16 در ساعت : 19:39:39
كا شكي هرگزنبيند كس زدست دشمنان
انچه من با چشم خود از نا رفيقان ديده ام

غم سرودت ناب و زيباهست ودلكش شاعرا

بي گمان از شاعران اهل دردي همچو ما
درود وسلام مرا پزيرا باشيد
هماره طبعتان روان وجاري ازچشمه سار زلال دل باد.




سلام و سپاس بر شما
برقرار باشید
صادق رحمانی
1391/2/17 در ساعت : 10:41:27
درود بر شما . زیبا بود و استفاده کردم.



سلام و سپاس بر شما
منت گذاشتید
حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/2/17 در ساعت : 15:40:52
سلام خانم دکتر
زیبا و بااحساس بود
یکی از بهترین اشعاری بود که امروز خوندم.
موفق باشید
یاعلی



سلام و سپاس مهرتان پاینده
علی میرزائی
1391/2/16 در ساعت : 14:46:34
سلام سرکار خانم صفایی
غزلی روان وفاخر است با بیانی شیوا
دست مریزاد



سلام استاد
همراهیتان باعث افتخار من است
سپاس
سهیل ساسان
1391/2/18 در ساعت : 17:45:56
سلام... خانوم دکتر من فقط میتونم بگم زیباست دگر اینهمه زیبا مکنیدش...


سلام و سپاس
سید اکبر سلیمانی
1391/2/16 در ساعت : 16:6:3
سلام خانم دکتر . وقت بخیر.کار زیبایی از شما خوندم ولی احساس می کنم با عجله تایپ کردین و در دو مورد ایراد وزنی افتاده.سبز باشی


سلام و سپاس
برقرار باشید
اما درد وزن نمیخواهد گر چه آهنگین است
علی عبداللهی
1391/2/16 در ساعت : 23:53:37
سلام بر شما سپاس



سلام و سپاس
برقرار باشید
راشین گوهرشاهی
1391/2/17 در ساعت : 14:40:48
سلام بانو
زيبا وتاثير گذار و جاندار بود
سپاس بيكران


سلام و سپاس خواهرم
برقرار باشید
احمد کردزنگنه
1391/2/17 در ساعت : 18:28:22
سلام دوست عزیز
غزل زیبایی خواندم بافضایی نرم وغنایی
قوافی بکار رفته هم قابل تحسین بودند
احسنت برشما
یاعلی



سلام و سپاس بر شما
منت گذاشتید
بازدید امروز : 2,606 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,003,972
logo-samandehi