روزیکه خداوند بشر اهداء کرد
دلشادترین موسیقی اش اجراء کرد
بر تارک کائنات بنشاند بشر
بازیگر و نقاش ز وی بر پا کرد
اندیشه و افکار سر آغاز شناخت
این جوهر کنکاش به وی ایفا کرد
پیدایش و اکتشاف و خالق بودن
در دست و زبان و چشم وی ابداع کرد
نادانی و نابخردی و جهل و جنون
سیمای دگر به ذات وی ابقاء کرد
آنجا که بشر همیشه جایز به خطاست
اعمال گناه ز فعل وی پیدا کرد
الطاف خداوند سر منشاء عشق
این تازه عزیز کرده را رسوا کرد
می گفت بهر زبان مشو غره خویش
تو خویش نه ای چه کس ترا انشاء کرد
ایزد دانست که این جهان کوچک بود
دنیای دگر بهر حساب بر پا کرد
17/4/90
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/19 در ساعت : 19:15:51
| تعداد مشاهده این شعر :
839
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.