(( الفبای خودمانی ))
در الفبا ، سی و سه حرف هجاست که به هر یک نشانه ای پیداست
همـزه را پـارسـی نـمـی دانـنـد این صدا را فقط " ی " می خوانند
الف ، افسانه ایست صاف و بلند هـمـه از سـر بـلـنـدیش خـرسنـد
مگـر آن را کـه کـوفی اش نامند حال ایـن حـرف ، کـوفـیـان دانند !
ب ، نشانی ز بارور شدن است بهتر از پیش و بیشتر شدن است
پ ، همان پول های ِ پاروئی ست پارتی ساز ِ فصل ِ پررو یی است
ت ، توانمند ی و توانایی جـای آن بـر فـراز دانـایی
ث ، ثمر بخشی است و پاکـدلی بخشش بی حساب و چاک دلی
جـیـم ، رمز ِ فرار از کار است حـرفـه ی کـارمند ِ بیکار است
چ ،چم ِ چرخ ِ چاچی ِ هنر است شعر ِ دهگان طوس ، در نظر است
ح ، حلول است عید و عادت را مـی پـزد کـوکـی ِ سعـادت را
خ ، نمودار ِ بار بـرداریست کار کردن به رسم بیگاریست
ر ، روادیـد ِ رانت خواران است از نگـاه کـویـر ، باران است
ز ، همان زشتی است و زیبایی بهـتـرین جلــوه ی تـمـاشـایـی
ژ ، همان ژندگیّ و ژیگولیست پز ِ عالی ،زمان ِ بی پولیست
صاد ، سوت ِ ادای ِ از مخرج که نه از راست رفته ، نه از کج
ضاد، ضرهای بی زر و زور است که ز ما مردم زمان دور است
ط ، نـدارد نشـانـه ای معـقـول طلب ِ طالب است و ردٌ و قبول
ظ ، ظهـور ِ رکود ِ پنهان است هـدفش تخته کردن ِ نان است
غین ، البته غیر ملموس است وقت رفتن لب و دهان لوس است
ف ، برای فـرار سـاختـه شـد در رو از زیـر کار ساخته شد
قاف ، یک قله ی اساطیریست جای سیمرغ و شاخص پیریست
کاف ،هـم کافـر است هـم کاهل می کنـد عشق و عقـل را غافل
کاف ِ کوفی که دام شیطان است آدمی سرشکستـه از آن است
گاف ، گـرگیست گوسفند نژاد که هجومش نصیب گرگ مباد
لام ، اصلا" مخالف میم است ساختـارش دچـار ترمیم است
میم ، یک حرف چند معنا ییست که " دبیر" اش کمی معماییست
نون ، اگر توی سفره بنشیند جوع را بشکه بشکه برچیند
مثل نفـتی که وعده اش باقیست وصلش امّّـا ، کمال مشتاقیست
واو ، سر دسته ی شگفتی هاست از دو پهلو نشستنش پیداست
ه ، هیا هوی طبل ِ تو خالیست که به ظاهر شنید نش عالیست
ی ، همان ته تغاری زبل است که در انجام کارها دو دل است
......................................................................................
خـود ببخشیـد اگـر خطـا افتاد یـا حـروفی ز لیست جـا افتاد
پارسی هرچه هست شیرین است بهترین شور زندگی این است
نوشته شده در یکشنبه 1387 /10/08با الهام از نوشته ی استاد دکتر محمد رضا ترکی پیرامون "میم دبیر و الف کوفی "
محمد روحانی ( نجوا کاشانی )