ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پس از ماجراهای "وال استریت"


سر ظهر خورشید خاموش شد

زمین دست وا کرد و آغوش شد



برای شبی که سحر هم نداشت

و زخم عمیقی که مرهم نداشت



از آن سایه ی سرد دیوار شب

پس از ماندنم زیر آوار شب



زمین هم زمین خورد و پر درد شد

زمان پشت پا خورد و نامرد شد



 



دلم گرم رفتن... چه رفتن؟! ... چه رفت...

دلم زیر بار همین کوچه رفت



همین کوچه باری که بن بست شد

دلم هم به درد تو پیوست شد...



دلم را رها و سفر کردی و

سفر سمت چشمانِ تر کردی و



به سمتی که بن بست بودن نداشت

پر از تو... پر از تو... ولی من نداشت



سفر سمت چشمان خیس زمین

پس از رفتن خنده ای روی مین



پس از نعره هایی که تخریب شد

پس از انقلابی که تکذیب شد



سفر دور دنیا بدون بلیت

پس از ماجراهای "وال استریت"



پس از اشک هایی که تحقیر شد

و لبخندهایی که زنجیر شد...



 



درختی... که از میوه ات خسته اند

دهان تو را با تبر بسته اند!



تبرها پر از ماجرای تو اند

پر از قتل لبخندهای تو اند



ولی باز هم بی خیال تبر...

بیا جان من بی خیال سفر!



بیا تا جهان سر به راهت شود

شبِ آسمان گیجِ ماهت شود



سحر ابتدای زمانت شود

زمین راهی آسمانت شود...





شبِ قبل... ساعت حدوداْ نبود...

نبودن شبیه نبودن نبود...



... و امشب... دلم گرم تب می شود

قلم اشک می ریزد و می رود...



 



 



 



ضمنا با دو چهارپاره در وبلاگم به روزم و منتظر...



vaqti.blogfa.com


کلمات کلیدی این مطلب :  پس ، از ، ماجراهای ، "وال ، استریت" ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/1 در ساعت : 10:33:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  1114


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید اکبر سلیمانی
1391/3/2 در ساعت : 0:38:37
سلام جناب طبیب زاده.خیلی زیبا بود.لذت بردم
بازدید امروز : 17,631 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,573,591
logo-samandehi