توهم بگو... (سهیل ساسان)
میدانم...
تو هم عاشقانه میخواهی مرا...
حتی اگر به رسم نجابت فرشته گونه ات از ابرازش دریغ کنی...
من تو را تا ابدیت عاشقم...
من آنقدر دلبسته ی توام...
که گاهی به هوای اطرافت...
حتی به نفس هایی که میکشی حسادت میکنم...
قشنگترین حس من...
من از فکر کردن به دلتنگی های تو هم بی بهانه اشک میریزم...
چقدر دلم میخواست تو باشی و جرعه جرعه از لبانت بنوشم...
شراب زندگی را...
و لحظه لحظه چشم بسته بروم به قربانت...
کنارم که باشی آنقدر تحریک میشود احساسم...
که دوست دارم عاشقانه ترین عاشقانه هایم را برایت بخوانم...
عزیز دل من...
تا روز آمدنت فقط و فقط از خیالت مینویسم...
و بعد دیدارت...
فقط و فقط از حقیقت حضور عاشقانه ات...
چه فرقی میکند...
تو تا همیشه تنها بهانه ای برای من...
تنها بهانه برای مردی که اشک هایش هم بوی همسرش را میدهد...
دوستت دارم...
و به یک بوسه ی تو بی نهایت نیازمندم...
یک بوسه بفرست...
و من...
تا لحظه ی رسیدنت...
هر شب خودم را به نفس تنگی خواهم زد...
سهیل ساسان
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/17 در ساعت : 4:9:56
| تعداد مشاهده این شعر :
894
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.