خرداد 1390
آن روزها سكوت درختان خطر نبود
شب گرچه بود دشمن مرغ سحر نبود
حرمت عزیز بود ، نه در حرف در عمل
تردید در کرامت نوع بشر نبود
در کوچه های شهر ، نشسته عموی پیر
درمانده از توجه یک رهگذر نبود
خدمت به خلق ، مایۀ نزدیکی خداست
ایام اعتکاف چنین مختصر نبود
دوران شعر بود و غزل بود و مثنوی
غیر از خدا ، رضای کسی در نظر نبود
میزان ، خلوص نیت و ایثار ، افتخار
دیگر کسی به قوم و نسب مفتخر نبود
در کوچه های شهر، غزل تاخت می زدند
در دکه ها، ترانه فراوان، شکر نبود
شمس و قمر به دور زمین ، چرخ می زدند
خورشید شهر را غمی از باختر نبود
هر کس که دوست داشت به او نامه می نوشت
جا مانده از حضور خدا ، یک نفر نبود
من مانده ام از این همه تغییر واژه ها
آن روزها از این همه عنوان خبر نبود.
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/23 در ساعت : 9:4:20
| تعداد مشاهده این شعر :
896
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.