ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نامه به خدا.


 



خرداد 1390



آن روزها سكوت درختان خطر نبود



شب گرچه بود دشمن مرغ سحر نبود



حرمت عزیز بود ، نه در حرف در عمل



تردید در کرامت نوع بشر نبود



در کوچه های شهر ، نشسته عموی پیر



درمانده از توجه یک رهگذر نبود



خدمت به خلق ، مایۀ نزدیکی خداست



ایام اعتکاف چنین مختصر نبود



دوران شعر بود و غزل بود و مثنوی



غیر از خدا ، رضای کسی در نظر نبود



میزان ، خلوص نیت و ایثار ، افتخار



 دیگر کسی به قوم  و نسب مفتخر نبود



در کوچه های شهر، غزل تاخت می زدند



در دکه ها، ترانه فراوان، شکر نبود



شمس و قمر به دور زمین ، چرخ می زدند



خورشید شهر را غمی از  باختر نبود



هر کس که دوست داشت به او نامه می نوشت



جا مانده از حضور خدا ، یک نفر نبود



من مانده ام از این همه تغییر واژه ها



آن روزها از این همه عنوان خبر نبود.


کلمات کلیدی این مطلب :  نامه ، به ، خدا. ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/23 در ساعت : 9:4:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  896


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/3/23 در ساعت : 13:56:43
سلام جناب دلخوش بزر گوار غزل استواری است هم در معانی وهم در بیان و دل نشین هم. دست مریزاد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/3/24 در ساعت : 0:43:36
سلام بر جناب دلخوش عزیز
غزلی زیبا ، دلنشین و سرشار از تصویر ، دست مریزاد و برقرار باشید
فکر می کنم منظورتان از طاق زدن همان مبادله و تهاتر ( تاخت زدن ) است .
طاق زدن ممکن است در گویش محلی در بعضی از شهر ها مورد استفاده قرار گیرد ولی ظاهرا"مبنای لغوی ندارد و بهتر است شما در شعر زیبایتان از تاخت زدن استفاده کنید.
لطفتان پایدار
نغمه مستشارنظامی
1391/4/4 در ساعت : 8:44:50
من مانده ام از این همه تغییر واژه ها... زيبا بود و خواندني
احمد فرجی
1391/3/23 در ساعت : 14:3:2
باسلام واد ب واحترام.زیبا و دلنشین .موفق باشید
دکتر آرزو صفایی
1391/3/23 در ساعت : 11:9:24
سلام جناب دلخوش
سپاس بر سروده زیبایتان
دست مریزاد
بازدید امروز : 2,625 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,003,991
logo-samandehi