خسته ام خسته بگو تو نفس آب کجاست
سجده گاه من غمدیده به محراب کجاست
همه شب تا به سحرحس شکفتن دارم
آنکه آید چو زند حلقه براین باب کجاست
دردلم خون و جراحت همه از زخمه شده
آسمان ، ابر، ستاره ، همه مهتاب کجاست
دل شوریده و دیوانه و محنت کش من
بارش اشک من و اینهمه سیلاب کجاست
قصه های من افسرده تو میدانی و بس
دلم آخرشده بیغوله که بیتاب کجاست
همه روزو همه شب شکوه کنم تا به سحر
یک بغل عطر شقایق غزل ناب کجاست
دلت (عرفان) زازل بوده همه دم سردار
تابش و روشنی لحظه آفتاب کجاست
کلمات کلیدی این مطلب :
خسته ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/18 در ساعت : 22:36:35
| تعداد مشاهده این شعر :
842
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.