(( جام خورشیدی ))
سبزه ها هم پا به پای آب دل وا می کنند
نور را هر جا حضوری داشت پیدا می کنند
صبر باران چون سرآید جویباران زلال
راه خود را در میان آب و گل وا می کنند
با چنار پير سرو نوجوانی دوش گفت
کهنه سالان سنٌ خود را خوب حا شا می کنند
شاخه ها از هر طرف گسترده برگ سبز دل
رقص نور و آب را با هم تماشا می کنند
بوته های مست ، جام آرزو مندی به دست
جرعه ای از عشق خورشیدی تماشا می کنند
آشنایان ، جلوه ی عریانی خورشید را
از حضور ابری باران مجزا می کنند
ماهی مرداب بودن ،گول دنیا خوردن است
آب جویان ، روی همت سوی دریا می کنند
بس که شیرین است شعر پارسی پروانه ها
زیر لب شعر بلند عشق نجوا می کنند
محمد روحانی ( نجوا کاشانی )
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:23:5
| تعداد مشاهده این شعر :
1233
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.