با سلام خدمت همه ی شاعران و ادیبان بزرگوار.خوشحالم که در جمع شما هستم.
گمان کردند اگر "مسعود" را کشتند
کمتر می شوند یاران
نمیدانند که مردم جمله مسعودند و
مسئولند این دوران
نمی دانند که ما مسعودها دادیم
به دست قوم تاتاران
....
گمان کردند اگر از شهریاری جان بگیرند
می شویم بی جان
نمی دانند که ما جان داده ایم اینگونه
تا احیا شود جانان
نمی دانند چه مردانی به خود دیده
طی این سالها،ایران!
...
گمان کردند رضایی می رود زین جمع و ما
نابود می گردیم
نمی دانند که ما با قطره های خونمان حتی
خروشان رود می گردیم
نمی دانند که ما با چلچراغ خون این یاران
پی معبود می گردیم
.......
گمان کردند اگر "روشن" شود خاموش
ما در جهل می مانیم
نمی دانند که ما در زیر نور ماه
می خواندیم و می خوانیم
نمی دانند که ما راه سعادت را
فقط پرواز می دانیم
نمی دانند که ایران این شهادت را
مدال عشق می داند
شهیدان را کبوترهای آزادی
به بال عشق می داند
و این پروازهای سرخ را در فصل بیداری
وصال عشق می داند
وصال عشق می داند...