عبور پر شتاب عشق را هرگز نفهمیدم
که من در سایه ی سنگین غم ها پیر گردیدم
شعاع ذهن این ساحل مرا هرگز نمی داند
کویر تشنه را مانم که بوی آب نشنیدم
کجا شد فصل خیس باغ و بوی سیب ای دنیا
بهشت من جهنم شد تو را از بس که کاویدم
درون هسته ی بی مغز دلتنگی چهل پاییز
افق های کبودی را به پیش روی خود دیدم
نشد حاصل مراد دل به پیش او خجل ماندم
اگر چه لحظه ای هم سر زفرمانش نپیچیدم
صدای گریه ی عاشق گیاه خشک را رویاند
بفهم ای باغ عریانی ! اگر من ناله خندیدم
چرا در امتداد حیرت آیینه ها گم شد
سئوالی را که من از داغ و درد خویش پرسیدم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:24:20
| تعداد مشاهده این شعر :
900
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.