سحر برای دمیدن شتاب می گیرد
شتاب از قدم " بوتراب " می گیرد
***
آی مرغابی ها! شما از عشق چه می دانید؟!با قدم هایی که جهانی بُهت و اندوه و شادی در خویش نهان داشته، حرکت می کند و ذره ذره هستی، در شهودی کامل، مولا را متوجّه خطر می کنند؛ گویی نمی دانند که حضرت، سال هاست از وقوعِ آن باخبر است!
شما از وصل محبوب، چه خوانده اید؟!
آی محراب های گوشه نشین!
آی ستون هایی که حتی به اندازه «اُستُن حَنّانه» نیستید!
امروز، مرثیه عشق، به اوج بیان می رسد و آفتاب، عظمت خویش را با نماز قسمت خواهد کرد!
کسی به غیر علی پی نبرده بر دل راز
که می رسد به طلب عاقبت میان نماز |
|
اف بر تو ای دنیا، اف!
از کعبه تا محراب؛ آه، که شکوه از دنیا باید داشت که سِفلگان، به دامان می پرورد؛ نامردمانی که حتی مردِ بی سلاح را، آن هم در نماز، آن هم در سجده! به شهادت می رسانند!
با این مردواره های نامردت!
با این کوفی تباران بدتر از شامی ات!
چه مدمان پلیدی که نان او خوردند
ولی به خانه خود، دشمن از قفا، بردند!
تیره گون باید روی قومی که قدر آفتاب ندانند!فراوان مباد اشعث بن قیس ها؛ که هنوز بوی خیانتشان از کوچه های تاریخ می آید!
محراب است و تبسّم های خونین علی علیه السلام !
محراب است و پژواکِ فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه!
محراب است و نماز خون؛ آرمانی که مولا به خاطرش از تمامی هستی خود گذشت. فریاد حضرت جبریل علیه السلام ، سکوت آسمان ها را می شکند و بُهت ملایک را به شیون بدل می کند!
کاسه های شیر را می آورند، امّا چگونه عاشقی، بی جمال دوست، روزه عشق بشکند! بگذار شیر از آنِ دشمن باشد که تمام عمر، جز تلخی کینه ننوشیده و دل سیاهش، جز شب، به سپیده ای ایمان نیاورده است!
این رسم علی علیه السلام ست؛ علی علیه السلام میهمان نواز است؛ امیر بنده نوازی که در کارگاه آفرینش، شبیه و نظیری ندارد! اَلسلامُ عَلَیْکَ یَا اَوَّلَ مَظلومِ الْعَالَم!
مولا جان! گویی صدایت هر لحظه در دل آفاق طنین می اندازد، که: «اگر سخن بگویم، می گویند: بر حکومت حریص است، اگر سکوت کنم، می گویند: از مرگ می هراسد، هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگ ها و رنج های گوناگون! به خدا سوگند که علاقه فرزند ابی طالب علیه السلام به مرگ، بیش از علاقه کودک به «شیر» مادر است!»
... و اولین صبح گاه شب قدر، با شتاب هر چه تمام تر رسید و بشارت وصل مولا علیه السلام را با اولین پرتوهای خورشید، به تمامی هستی رسانید.
گویی هنوز در بُهت سخنان ناگفته مولا، تاریخ غوطه ور است!
و آسمان در انتظار رمز گشایی از آفاق نورانی نهج البلاغه!
الهی! به حق مولانا امیرالمؤمنین حیدر علیه السلام ، معرفتِ شناخت حضرت را به ما بیاموز. آمین !
**
سیدعلی اصغرموسوی
قم- 1383
.......