چیزی که مي خواهم میان این قوافی نیست
مولا! برای از تو گفتن عشق کافی نیست
این دوستان آن دشمنان سخت فردایند
در ذهنشان اندیشه ای غیر از تلافی نیست
بر حقّی و هرگز حقیقت را نمي فهمند
در بِینشان جز خیل مردان خرافی نیست
هر برگی از قرآنمان بر نیزه اي مانده است
آیا کتاب عشق محتاج صحافی نیست
گفتند دل شرط است در راه طلب اما
باید که بیدل بود آیا دل اضافی نیست
با یک نگاهت شهریار از شهریاران شد
عین حقیقت را نوشتم، قصّه بافی نیست
شعرم به نامت مي بُرد امشب نفسها را
هر چند شمشیرت میان این قوافی نیست
**
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/20 در ساعت : 22:39:40
| تعداد مشاهده این شعر :
1120
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.