اومدم حرم بگم چه صبری داری آقا جون...

اومدم حرم بگم آقا منم منتظرم
اسممو میون عاشقا یه جایی بنویس
یه کاری کن که چشام لایق دیدنش بشن
یه سفارشی شما که آشنایی بنویس
بنویس یه شاعری اومده و دفترشو
خاک زیر پای اون آقای مهریون می خواد
شعراشو با اشک چشمش می نویسه از شما
برای زیارت مادرتون نشون می خواد
بنویس یه شاعری با اسم تو بزرگ شده
بچه گی هاش پر از اون آقای مهربون بوده
هر زمان اسمتو برده همه درها وا شده
هر زمان یاد تو بوده دنیا مهربون بوده
بنویس دکترا باور نمی کردن که یکی
بتونه با یه زیارت درداشو دوا کنه
دردایی که می تونس یه مرد رو از پا بندازه
می تونه یک نفر و با عشقت آشنا کنه
بنویس دردامو خیلی دوس دارم چون که اونا
نمی ذارن که اسیر درد بی دردی بشم
دختر کوچیکی بودم به زیارت اومدم
درد عاشقی گذاش واسه خودم مردی بشم
بنویس درد اگه درد باشه نمی ذاره دلم
بپوسه کنج قفس پر می کشم به آسمون
می بینی کبوتری شدم که پرواز می کنه
می رسم به خونه اون گل یاس مهربون
من غریب بودم ولی تو غریبا رو دوس داری
در خونه رو به روی مهمونا وا می ذاری
اومدم حرم بگم چه صبری داری آقا جون
این همه غربتو تو دلت چه جور جا می کنی؟
چه جوری یکی یکی مریضا رو شفا می دی؟
چه جوری با این دلای نا صبور تا می کنی؟
من صبوری شما رو ندارم.منتظرم
اون نماز تو صحن مسجد حرم به پا بشه
همه عاشقا وضو بگیرن و به صف بشن
امام جماعت نمازشون آقا بشه
همونی که می دونه یارای عاشقی داره
عاشقایی که تو دنیا مثل اونها دیگه نیس
تو دعا کن که بیاد, به جون ما منتظرا
مثل مولامون غریبه ولی تنها دیگه نیس
اون میاد ...هلهله کفترای حرم می گن
اون میاد تموم عاشقای محترم می گن
تا زمونی که بیاد دل تو دلم نیس می دونم
ذره ذره های بی قرار باورم می گن.
نغمه مستشارنظامی
