شيون * - برای كودكان بحرين و همه کودکان جهان که در آتش کینه و جهل سردمداران می سوزند
مرا در آغوش بمب ها رها کرده اند
و هر روز
ناخن هایم بر روی کاغذ شیون می کشند
تا گریه های هر روزه ام را به تو تقدیم کنم
جهان هر روز کوچک می شود
شبیه دهی بی کدخدا
حتی کوچکتر از آواز های بومی مردی
از جنگل های دور
که نظاره می کند
چگونه گلوله ها
هم بازی کودکان جهان شده اند
* * *
من بزرگ نشده ام
آرزوهایم هنوز کودکانه است
وقتی مردان سیاست
به جای گل ، گلوله به سوی تو پرتاب می کنند
و هر روز
کودکانی در گوشه جهان
خونشان بر بشقاب های ماهواره می چکد
تا خبری تازه بر روی آنتن ها مخابره شود
دیروز« قانا »
امروز« بحرين ، یمن و مصر »
و فردا
کودکی دیگر در دستان مادرش جان می سپارد
بی آنکه بزرگان عرب
حتی به اندازه کودکی
که مادرش شانه به شانه موج ها
آرزوهایش را به دریا می ریزد
خم به ابرو بیاورند .
*اين شعر در سال گذشته سروده شد و چند روز اي هم بر روي وبلاگ بود ، حال و هواي اين روزها و كشتار بي گناه كودكان جهان توسط زورگويان و زر مداران جهان باعث شد تا يه بار ديگر وبلاگ « پرنده هم كه باشي » با اين شعر به روز شود
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:25:55
| تعداد مشاهده این شعر :
1180
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.