روی دوشش دوباره خرما داشت ... تقدیم به فداکاری های حضرت علی (ع)
رفت و در پیچ کوچه ها گم شد ، روی دوشش دوباره خرما داشت
حس او را کسی نمی فهمید ، رد پایش هزار معنا داشت
کودکی پشت در ، دلش می خواست ، روی زانوی نور بنشیند
پر پرواز پا پری ها بود ، در دلش اشتیاق مولا داشت
مثل باران به کوچه ها جان داد ، بوی مولا که در فضا پیچید
خبر از اتفاق خوش می داد ، کوچه ها رنگ و بوی دریا داشت
بوی رحمت دوباره جاری شد ، نان و خرما برای کودک داشت
آمد از راه آفتاب کریم ، دست مولا عجیب گرما داشت
اقتدا کرده بود بر اینکه ، زندگی بخش خانه ها باشد
در نمازش زکات جاری بود ، مرتضی سینه ای مصفا داشت
رود ها در مسیرش افتادند ، در مقامات و رکن تعظیمش
بادلی صاف و ساده می گرداند ، روی بر آنچه طعم دنیا داشت
چشمه هایی زلال جاری شد ، گام های همای رحمت بود
درو دیوار سجده می کردند ، نخلها را به بندگی وا داشت
زندگی را یکی یکی می کاشت ، نخلهایی که بوی رحمت داشت
عمر خود را فدای مردم کرد ، وقف او انعکاس فردا داشت
م- شوریده سید مهدی نژادهاشمی
برگزیده و نفر برتر - استانی شعر وقف چشمه ی زلال4/10/1389
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:26:52
| تعداد مشاهده این شعر :
3273
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.