تا که سرباز وطن در خون خود جان می دهد
آسمان، شعرِ مرا در دستِ باران می دهد
...............
واژه های درهم وُ بی وزن را طبعِ غزل
در دلِ شبها به یک ذهنِ پریشان می دهد
خاطرات تلخِ خردادی که از خون رنگی است
کودکی های مرا در دستِ طوفان می دهد
یاد تابوت وُ پلاک وُ مادر وُ شب گریه اش
جانمازِ ترمه ای که بوی قرآن می دهد
شعرِ من را هم پدر یکشب به سمتِ جبهه برد
در دفاعی سخت که معنای عرفان می دهد
...............
آه ای تنها دلیل بودنم اینروزها....
عمر ماندن در کنارت بوی پایان می دهد
من نمی خواهم بمانم بعدِ تو روی زمین
چونکه هرجا می روم بد- بوی انسان می دهد
من نمی خواهم بمانم بی تو وُ باور کنم
سرزمین دردها معنای ایران می دهد
مثل تو جان برکفم ، دارم می آیم روی مین
قلب عاشق را ببین ... جان پای پیمان می دهد
با تنِ خشکیده ام سمتِ شهادت می دوم
مردنم بوی شکوه وُ فخر وُ ایمان می دهد
...........
توی خواب دیشبم دیدم کلاس ِ اولم
آمده بابا وُ دارد دست من نان می دهد