عاشقانه ای که در این فرصت مورد بحث قرارمی گیرد غزلی از نمونه های موفق شعر خانم توفیقی است.شاعر این غزل در دفتر شعرش سپید هایی را هم تجربه کرده است که به نظر می آید از نظر ساختاری وهمچنین زبان از اشعار سنتی اش در مرتبه پایین تری قرار دارند.این حقیر شعر های دیگر ایشان را نیز مروری کوتاه کرده ام.حال وهوای اکثر غزل هایشان نزدیک به هم است وتقریبا زبانی روان وقابل لمس دارد.
نگاهی کوتاه به این غزل نشان از تسلط شاعر بروزن دارد هرچنددر غزل های پیشین شان گاهی از وزن خارج شده بودند.از نقاط قوت این غزل ایجاد تصاویری زیبا وخیال انگیز است:
شبیه سایه دویدن برای من سخت است..
دخیل بال کبوتر شده دو دست دلم.
اما یکی دیگر از ویژگی های غزل موفق این است که شروع خوبی داشته باشد ولی در این شعر، شاعر شروع خوبی نداشته است.خاطره چیدن از عشق تصویری ناتمام است که می توانست در مصراع دوم کامل شود واین اتفاق نیفتاده است.
گاهی مضامین وترکیب هایی در شعر به کار رفته است که چندان قابل هضم نیست.منظور شاعر ازتلاقی دل ودین چیست ؟ونیز چه شباهتی این تلاقی به باران دارد؟شاید در ذهن شاعر شباهتی موجود بوده که در شعر دیده نشده است! ودر سطر بعد:
گناه را نچشیدن برای من سخت است..
.وقتی شاعر می گوید گناه،یعنی معرفه است کدام گناه برای او نچشیدنش سخت است. واز این گذشته شاعر باید دلیلی آورده باشد برای اینکه مجوزی باشد در شعر برای چشیدن گناه ؛ ولی در ادامه شاعر به یک بیت زیبا وبی نقص میرسد:
دخیل بال کبوتر شده دو دست دلم
به آسمان نپریدن برای من سخت است
در شعر تغزلی معمولا یک عاشق در شعر دیده می شود ویک معشوق، اما در این شعر تا بیت چهارم نه معشوق دیده می شود ونه نیازی به دیدنش حس می شود.در بیت چهار به یکباره شاعر میگوید:
نه ماضی ونه مضارع کجای افعالی ؟
که اشاره به معشوق داردو از این به بعد دیگر گفتگو ها با معشوق رخ می دهد.تصویری نا تمام در بیت بعد اتفاق می افتد البته از نظر پرداخت.
به شوق آمدنت چشم عشق را بستم بیا عزیز ندیدن برای من سخت است
شاعر به شوق دیدن یار چشم عشق را می بندد ولی در ادامه می گوید ندیدن سخت است.اگر از روی شوق چشم هایی آن هم به شوق یار بسته شده که نباید انتظار باز شدن ان را کشید. والبته چشم عشق را بستن هم تعبیر خوبی نیست. چرا که از ابتدای شعر دارد از عشق حرف میزند و در همین بیت هم از سر شوق به عشق زیاد اشاره دارد.حالا چطور شاعر دارد چشم عشق را می بندد.؟شاید به این دلیل که دچار کمبود واژگان در دسترس شده واز عشق واژه ای دم دست تر برای بستن چشمش پیدا نکرده است.
در نهایت شعر با بیتی زیبا به پایان میرسد .روانی وسادگی بیت پایانی از نقات قوت شعر است وهمچنین شعری که پایان بندی خوبی داشته باشد معمولا ختم به خیر میشود وچشم خواننده ی شعر به روی نقایص شعر بسته می شود وحداقل اینست که نقایص کمتر به چشم می آید.یک نکته قابل به ذکر وپر اهمیت در این شعر وجود دارد وآن هم اینست که شاعر می توانست ردیف های کوتاه تری انتخاب کند.البته انتخاب ردیف های بلند شاید کار شاعر را برای اتمام مصراع های دوم وهمچنین تعدد ابیات راحت تر کند ولی یک دنیا از تصاویر پیش چشم شاعر را از او میگیرد وبرای او یک محدودیت ایجاد می کند که این محدودیت گاهی باعث تمام نشدن محتوای مصراع های قبل یا تصاویر شکل گرفته در کل بیت می شود. در همین شعر به عنوان مثال اگر ردیف وواژه قافیه را از مصراع دوم بگیریم چه می ماند؟
بيا عزيز، نديدن ، براي من سخت است در این مصراع فقط "بیا عزیز" می ماند
معمولا در غزل های موفق شاعر سعی میکند از حداکثر فضا وتصاویر برای مصراع های خودش استفاده ببرد واین فقط با کوتاه کردن طول ردیف وگاهی با حذف ردیف شکل می گیرد .امید آنکه در آیندهبا شعر هایی موفق تر از این شاعر جوان روبرو باشیم وصد البته نگاهی به شعرهای سروده شده ایشان این نوید را میدهد که شاعر روزهایی موفق در پیش خواهد داشت.
یاحق