بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد
نگاری کز دو یاقوتش همی شهد و شکر خیزد
خروش از شهر بنشاند هرآنگاهیکی بنشیند
هزار آتش برانگیزد هرآنگاهیکی برخیزد
در این شعرقافیه ها قمر،شکر وبر هستند در برخیزد وقتی تداخل بوجود آمده قافیه به تنهایی یک وازه نبوده که بخواهد به هم بریزد واگر قافیه را از ردیف جدا کنیم خیزد به تنهایی همان معنی را میدهد.
گر صبا با زلف تو سر داشتی
آتش اندر سنگ عنبر داشتی
گر ستیز من نبودی لعل تو
از جهان آیین غم برداشتی
در این شعر هم سر وعنبر وبر در مصراع آخر هم قافیه اند باز هم اگر درمصراع آخر قافیه را از ردیف جدا کنیم انچه میماند یک واژه کامل نیست که بخواهد معنای ان به هم بریزد ودرهمین مصراع اگر ردیف را همراه بر یا به تنهایی بخوانیم باز هم معنی ردیف عوض نمیشود وساختار ان به هم نمی ریزد
حال درهمین شعر فرض کنید اگرشاعر همین بلا را به سر عنبر می اورد نابخشودنی بود یعنی اگر ردیف برداشتی بود وشاعر آورده بود:آتش اندر سنگ عن برداشتی
این یعنی گسیخته شدن واژه
گر عکس روی خوب تو افتد بر آینه
گردد ز فیض نور تو قرص خور آینه...
از لفظ فحل و معنی بکرم امید هست
کاخر نتیجهیی به در آید هرآینه
در این شعر هم باز اتفاق مشابه ابیات بالا افتاده است یعنی حتی در این یکی قافیه وردیف یکی هستند پس امتزاج به گونه ای صورت گرفته که واژه تغییری نکرده است
حال آن شعر سرکار خانم دهقانی این است:با نامِ تو،میانِ دلم کودتا شده
رمز قیامِ تو که به اَعدا نمیرسد!
ای سرزمینِ پاک! فراتر شدی ز خاک!
میراث داری و به تو این خانه میرسد
اصلا خودشان برای اینکه ردیف خراب نشود آن را جدا نوشته اند وگرنه برای درست شدن ردیف باید اینگونه نوشت:میراث داری و به تو این خا نمیرسد .این شعر از این بیشتر قابل بحث نیست اگر این مثال های واضح را قبول ندارید که دیگر نکته ای برای گفتن نمی ماند.والسلام