سلام.دراین فرصت ازنقد با شعری روبرو شدیم که هماهنگ شدن وزن با درونمایه ی شعر درکنار آرایه های ادبی دیگر شعری زیبا وآهنگین خلق کرده است.هم آوا بودنم هماهنگ بودن عناصر موسیقی کناری با هم بسیار به وزن ریتمیک یا اهنگین تر شدن شعر کمک کرده است.پایان یافتن قافیه ها با الف ونون وهمچنین تکرار نون در ردیف ایجاد نوعی هماهنگی وخوشایندی در موسیقی کناری کرده است.موسیقی درونی هم در بعضی مصراع ها این آهنگ را تشدید کرده است به عنوان مثال واج آرایی حرف نون در مصراع اول، یازده وبیت آخر از این گونه است که البته در مصراع یازدهم این واج آرایی قدری از زیبایی شعر کاسته است.ترکیب هایی موفق در جای جای شعر دیده میشود که در خلق زیبایی شعر نقش به سزایی داشته اند.ترکیب هایی از قبیل:بغض های تلخ،اهنگ مرگ،حس گیج باد وتجسم هذیان.
در مقابل این ترکیب های موفق ترکیب هایی نه چندان ناموفق هم دیده میشود که مصراع را دچار افت زبانی کرده استمثلا در مصراع:
چشمی به راه ،هدیه ی یک قرن فاصله
او را رسانده تا لب میدان شبیه من که لب میدان درمصراع دوم هیچ منطق تصویری برای ایجاد ارتباط با محتوای شعر ندارد
ترکیب دیگر لکنت باران است که چندان رسا نیست .هرچند این ترکیب برای این حقیرآشناست.لکنه زدن باران یا همان لکنت زدن باران وقتی است که باران شروع به ریزش کرده ومرتبا قطع ودوباره شروع به ریزش میکند که البته در گویش امروز خراسان شاید کسی پیدا نشود که این واژه را بفهمد.
از نکات دیگر شعر تغییر از سوم شخ به دوم شخص وسپس دوباره برگشت به سوم شخص در مصراع ماقبل اخر است که این تغییر بسیار ناملموس ونرم انجام گرفته است.
برای شاعر آرزوی موفقیت دارم.یاحق