ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آیینه را گرفت، خودش را نگاه کرد
آیینه را گرفت،  خودش را نگاه کرد
پس برف های روی سرش را سیاه کرد
 
هر کار کرد باز ز پیری نشانه داشت
آیینه را زمین زدو برگشت و آه کرد...
 
در تکه های آینه خود را دوباره دید
فهمید بیش از این نتوان اشتباه کرد
 
خورشید را که در دل شب ها کسی ندید
در روز چون توان هوس روی ماه کرد؟
 
پیری رسید و فصل خزان نیز می رسد
شایسته نیست در دم پیری گناه کرد
 
دنیا سرای رهگذران است، کس ندید
این جا کسی برای خودش سر پناه کرد
 
ناگاه فکر تازه به سر آمدش چو وحی
قرآن به روی دست گرفت و گواه کرد
 
صد بار توبه کرد ز راه خلاف عقل
آسوده گشت و جانب مغرب نگاه کرد...
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  آینه، برف مو، پیری، گناه، توبه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/8/3 در ساعت : 18:13:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  2766


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/4 در ساعت : 7:40:35
سلام جناب بهروز ذبيح الله عزيز

شعر شما را خواندم
در ميدان نقد و در اين گردو غبار شايد سره از ناسره شناخته نشود و من را ببخش اگر در حوالي شعر شما چيزي اگر ناثواب از قلم جارج شد ولي سعي مي شود كه نرود

ما اگر خواسته باشيم شعر ها را به چند دسته تقسيم كنيم شايد بتوان به دو دسته شاخص تر كه ملموس تر وعيني تراست تقسيم كرد
شعرهاي محتوا گرا
شعرهاي تصوير گرا

شعرهاي محتوا گرا شاعر براي بيان حرف و انديشه اي كه دارد مستقيم وارد مقوله انديشه اش مي شود و سعي مي كند همان انديشه اي كه مد نظرش است را بدون حواشي و يا مسائل ديگر بيان كند . به نوعي مي شود گفت كه شاعر مستقيم حرفش را مي زند و كمتر از صنايع ادبي و صورخيال و ديگر ابزار و براي زيبايي شعر ش استفاده مي كند. چرا كه تصورش بر اين است كه اين ابزارها مخاطب او را از محتوايي كه هدف اصلي او بوده است را شايد دور كند. در اين ژانر شعري معمولا ما تصاوير درخشاني نمي بينم و بيشتر در حوالي مسائل حكمي و پند آموز ي و نصيحت و واز اين قبيل چيزها دور ميزند.
شاعر در اين نوع از شعر هي تلاش مي كند كه به مخاطب القا كند كه اين مسئله اي كه من مي گويم مهم است و به گوش گير و در اين مسير المانها و فاكتور هاي خود را ارائه مي كند
بگذريم
در شعرهاي تصاوير گرا
شاعر سعي زياد و وافري دارد كه انديشه اش را در پس تصاوير عيني و ذهني كه به مخاطب ارائه ميكند عنوان دارد. و هر چه اين تصاوير بعضا تجردي تر باشد او احساس مي كند به موفقيت نزديك تر شده است. و در مسير ارائه انديشه اش مستقيم به محتوا نمي پردازد. خوب از لفظ و معني شعر تصويرگرا تعريف آن روشن است و زياد نياز به توضيح نمي باشد. به عنوان مثال شما به سهراب سپهري نگاه كنيد كه چگونه با تصاوير بازي مي كند و بعضا تصاويري تجردي و يا بعضا ملموس را مي سازد تا انديشه اش را كه يه عرفان شرقي است را در پس آن به مخاطب ارائه كند. نمونه ديگر ش را مي توان بيدل دهلوي گفت كه برخي موارد مخاطب خاص كه شاعران باشد از تجسم تصاوير ارائه شده اش عاجز مي ماند و نياز به شرح بزرگان دارد.
اما شعر شما

شعرشما از ژانر شعر محتوا گراست كه مخاطب از داشتن و درك تصاوير كم بهره است و داراي يك روايت است كه آن هم به صورت كامل ارائه نمي شود و از المانهاي ارائه شده نيز يه صورت حرفه اي سود نمي جويد. بعد در اين مسير به يك باره متحول مي شود و با يك نگاه به مغرب و غروب و .... از اين دست تصاوير از آن مسيري كه مي خواست برود تغيير مسير مي دهدو به رهبانيت مي رسد.
يكي از اين معايب اين نوع از شعرها اين است كه شما مي تواني با كمي ايجاز آن را در يك رباعي يا دوبيتي به مخاطب خودت ارائه كني و تاثير خيلي خيلي بيشتري هم داشته باشد.شما اگر يك نگاه به رباعيات خيام بكني مي بينيد كه چه
مسائل بزرگي را در حد اقل زمان و با حد اقل امكانات گفته است

اما از حق نگذريم و آن اينكه شعر شما داراي ساختار منسجم و يك دست است و يك دستي در كل غزل پخش شده است و اين گونه نيست كه بيتي بر بيت ديگر بچربد
روايت هم يك دست است و تا آخر به خوبي پيش مي رود
تازه اين را نبايد از خاطر برد كه شما شاعر تاجيك هستيد و شايد غلبه بر زبان فارسي به سهولت يك فارسي زبان نداشته باشيد

در پناه خدا باشيد دوست شاعر و ارجمندم

شما را در مشهد هميشه ملاقات مي كنم و از اين موهبت خيلي خيلي خوشحالم
ببخشيد اگر از مدار خارج شدم

مخلص شما
مجتبي اصغري فرزقي مشهدمقدس
حمید خصلتی
1391/8/5 در ساعت : 9:56:56
با سلام:انچه بیشتر دراین غزل دیده میشود روایتی کوتاه از یک واقعیت است،گذران عمر.شاعر برای نگاهی شاعرانه به این اتفاق از آیینه کمک میگیرد ودر ادامه سعی میکند بیشتر به رساندن پیام ومحتوای مورد نظر بیاندیشد تاشاعرانگی اثر،وهمین امر این غزل را به سمت محتوایی منظوم سوق داده است .شعر با سطر بی نقصی آغاز میشود ومشد انتظار داشت که نقش ایینه در شعر به زبانی استعاری تر وساختاری عمیق تر بیانجامد ولی این اتفاق نمی افتد وشعر بازبانی کاملا ملموس ودور ازپیچیده گویی ادامه پیدا میکند. در مصراع دوم برای تشبیه موی سپید از برف استفاده میشود که در نگاه اول خواننده متوجه ارتباط برف وسیاهی نمی شود ولی با خواندن بیت بعد به این نکته می رسیم که واژه ی برف یک استعاره ی نه چندان موفق برای موی سپید است.

هر کار کرد باز ز پیری نشانه داشت
آیینه را زمین زدو برگشت و آه کرد...

در تکه های آینه خود را دوباره دید
فهمید بیش از این نتوان اشتباه کرد
بیت دوم وسوم در عین سادگی ونداشتن تصاویر بکر شاعرانه ابیاتی روان وخالی از اشکال است والبته در خدمت محتوای مورد نظر شاعر است.

اشاره به دیدن خود درتکه های شکسته شده ی آیینه ،اشاره ی زیبایی به خودبینی وعمیق تر شدن تصاویرخلق شده در شعر است.

خورشید را که در دل شب ها کسی ندید
در روز چون توان هوس روی ماه کرد؟
در این بیت با توجه به ساختار مصراع اول و وجود"که" ونیز دردل شب ها کسی ندید،انتظار میرود مصراع دوم در ارتباط مستقیم با مصراع اول باشد حال آنکه مصراع دوم با ناتمام گذاشتن مصراع اول به ماه اشاره می کند.

در بیت بعدپیری وفصل خزان در کنارهم قرار گرفته که میتوانست فقط خزان به جای پیری قرار بگیرد هرچند یک استعاره ی دم دستی باشد.

در بیت بعد هم سر پناه کردن با توجه به گویش تاجیکی احتمالا انتخاب شده که بهتر است از فارسی معیار استفاده شود.

منطق تصویری نگاه کردن به سمت مغرب مشخص نیست.



احمد فرجی
1391/8/4 در ساعت : 0:55:52
باسلام وادب واحترام .زیبا بود و دلنشین .موفق باشید
اما:
بیت خورشید را که....چدان ارتباطی منطقی با دیگرابیات نداشت و به نظرم به فضای کلی شعر لطمه زده بود.
برای خودش سرپناه کردن حتما منظورهمان سرپناه ساختن است که خوب ننشسته است
سارا وفایی زاده
1391/8/4 در ساعت : 19:39:47
سلام
زیبا سروده تان را خواندم
سید حکیم بینش
1391/8/3 در ساعت : 18:52:35
قرآن به روی دست گرفت....
موفق باشی شاعر بزرگوار
بازدید امروز : 24,239 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,555,470
logo-samandehi