برای مادرم ... زهرا (س)
به قصه های یکی بود و هیچ ... های نبود
غزل ، ترانه ، قصیده ، غزل - ترانه ، سرود
و زیر سقف بلند ِ بنفش - آبی ، سبز
کسی دوباره برایم کشیده رنگ کبود
و لاله ای به چهل غربت آشیانه گرفت
و چادری که شکسته غرور و کبر یهود ...
به برگ برگ صحیفه ، غزل غزل باران
از آسمان نگاهش ، چکیده یاس آلود ... !
کجای عهد سقیفه شکفته نیلی ِ تو
کجای بیت حزینت ،میان آتش و دود -
شکست سینه ی یاسین و آیه ی تطهیر ؟
خمید سوره ی« کوثر» و« هل أتی » به قعود ...؟ِ
و « ما أَفاء الله ُ... » ، و گریه های فدک *
و قال َ: «انّ الإنسانَ ، لربه لکنود »
تمام آینه ها رو به قبله اند اما ...
ببین که قبله نشسته برای تو به سجود ...!
اگر شکسته کبوتر و آسمان زخمی ست
برای چشم نجیبت ، فقط برای تو بود
قنوت پنجره ها هم برای باران ست
که پشت کوچه ، نشان های غیبت است و شهود
برای تو که نگاهت طلوع خوبی هاست
منم کسی که : سه نقطه ، « یکی همیشه نبود ... » !
* آیه 7-6 سوره حشر