ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گسسته ها!



   شعر، درگیر کرده پای مرا
قفل و زنجیر کرده پای مرا
هرچه من هیچ دم نمی آرم
اخم بر چهره ام نمی آرم
وقت و بی وقت می رسد از راه
سهل یا سخت، می رسد از راه
تا که می آیم از غزل برهم
اندکی پلکها به هم بنهم
پچ پچ شعر ، می شود آغاز
مصرعی داد می زند آواز
مصرعی بی تکلف و ساده
مصرعی بی ریا و افتاده
مدعی، سخت، خسته و سرکش
می رهد از کمانه اش ترکش
مثل یک قطره ، می چکد آرام
می کند خواب را به چشم حرام
ساکت اما به شکل مرموزی
می زند، ناله های جانسوزی
می زند داد بر سر غزلم
ناگهان سرد می شود بغلم
می رود از کنار بستر من
خاطراتی که رفته بر سر من   
خاطراتی که یادشان درد است
غنچه هایی که رنگشان زرد است
خاطراتی که جای شان باقی است
همچنان جای پای شان باقی است
خاطراتی که مثل خواب شدند
برف بودند و آبِ آب شدند
نیست دیگر نشان و آثاری
خاطراتم شدند تکراری!
*******************
سرد بود و هوای پاییزی
زندگی داشت زندگی می کرد
باد با سرعتی عجیب و غریب
پیش پاییز لودگی می کرد
*******************
مردم شهر فکر می کردند
شهر احساس خستگی می کرد
من که سرگرم درد خود بودم
این تو بودی که بچگی می کرد
***********************
 


 

کلمات کلیدی این مطلب :  بچگی، مصرع، زندگی. ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/19 در ساعت : 23:21:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  826


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجید مه آبادی
1391/8/20 در ساعت : 20:27:8
امان از آمدن شعر
سلام
بازدید امروز : 19,868 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,575,828
logo-samandehi