هنجار ها چقدر کسالت بارند خيلي كسالت بارند! خصلتی:سلام.ممنونم
|
سلام جناب استاد خصلتی گرامی بی تو؛ هنجار ها چقدر کسالت بارند ........... وووووووووو چرا هیچ کس حجم بودنت را حس نمی کند اینجا یک نفر به نبودنت مبتلاست. عاشقانه ی بسیار زیبایی بود موفق و سرشار باشید. خصلتی:از حضورتان ممنونم.نگاهتان زیباست
|
سلام بر شما سروده تان بر دل نشست دست مریزاد خصلتی:ممنون از حضور گرم تان
|
سلام آقای خصلتی...خواندم و آموختم...بسیار لذت بخش بود... ممنون. خصلتی:خوش آمدی محمد عزیز
|
سلام ودرود حالا مرگ مرا با نام کوچکم صدا می زند جاده ها یک به یک خودکشی می کنند وسفر دور باطلی است بی تو بسیار به دلم نشست زیبا وتاثیر گذار سرودید ممنون ومتشکرم پایدار باشید خصلتی:شعر عنایت حضرت پروردگار است.امید انکه قابلش باشیم تا درست بنویسیم.ممنون از حضورتان
|
عظم الله اجورنا و اجورکم!
|
آفرین جناب خصلتی این بخش زیباتر و عمیقتره: ثانیه ها از غفلتم گذشتند حالامرگ مرا بانام کوچکم صدا می زند ماندگار خواهد ماند خصلتی:سلام .لطف دارید جناب سیاهپوش.
|
سلام جاده ها یک به یک خودکشی می کنند وسفر دور باطلی است بی تو؛ شعر کوتاه اما عمیقی بود . اصرار همیشگی بنده این است که وظیفه ی شاعر ساختن مضمون تازه و اگر از پسش براید ، پس از چندی موتیف و نماد « سمبل » و در نهایت اسطوره است. نگاه استعاری شما که تنه به فضایی اسطوره ای هم می زد ، کار را پخته کرده است . آدم حس می کند نگاهی بی واسطه - چون دورانی که هنوز واژه ها عاریه نبودند و به قول سهراب واژه هنوز خود باران بود ، - به مفهوم انتظار داشته ای . و این حس البته شگفت آور و غبطه برانگیز است . دوست دارم شرحی فلسفی بر کارت بنویسم . فعلا که فرصت نیست . کاش فرصتی بیابم . همین کم را از بنده بپذیر خصلتی:با تشکر از نظرات تون منتظر نقد جدی تان هستم
|
|
سلام جناب خصلتی نازنین سروده ای روان ،قابل درک ودل نشین است درود بر شما زنده باشید خصلتی:ممنونم از حضورتان.
|
درود قلم احساستان را جناب خصلتي. همينجا از نقد و نظر لطف شما بر سروده ام تشكر ميكنم. در پناه حق -موفق باشيد خصلتی:خواهش میکنم.وظیفه بود
|