يادش بخیرٰ یاد آن روزها بخیر
|
خوانده را خوانده خوانده را بردن...
|
شعر زیبا و خاطره انگیز آقای ضیایی در ذهن همه ی ما خاطره هایی مشابه را زنده می کند.گرچه از این شعر خوش پرداخت و احساس برانگیز محظوظ شدم اما نتوانستم چند مورد اشتباه قافیه را متذکر نشوم.در بیت 7 «صفحه» با «مکه» قافیه شده است که درست نیست.برای «صفحه» کلمه ای مانند «لمحه» یا «طلحه» را قافیه قرار می دهند چنان که برای «مکه» جز «دکه» قافیه ی دیگری عجالتا به ذهنم نرسید....در بیت 9 «فلسفه» با «مصطبه» قافیه شده است که این هم درست نیست.برای «فلسفه» باید«ملحفه» را قافیه قرار داد و نظایر آن را و برای «مصطبه» کلمه ی «رابطه» ونظایرش را.در بیت 12 «فرسوده» که با «سوده» و «دوده» و نظایرش قافیه می شود با «برده» که قافیه ای چون «مرده» ونظایرش دارد قافیه شده است که صحیح نیست.در بیت 13 «خوابیدن» با «پاییدن» قافیه شده است که این هم درست نیست.برای «خوابیدن» کلمه ای چون «تابیدن» و برای «پاییدن» کلمه ای چون «ساییدن» همقافیه است.اگر ادعا شود که ضیایی عزیز از اختیارات شاعری استفاده کرده اند قابل قبول نیست چون اشتباه در مسلمات اولیه ی شعر جزو اختیارات شاعری نیست.از تصدیعی که دادم پوزش می طلبم. ........................................................................................ جناب خوش عمل عزیز ، شعر را بازخوانی کردم و بسیار ممنون . اشتباهاتی که فرمودید صحیح است بیشتر حس و حال اثر و عجله ی سفری به تهران و تند منتشر شدنش باعث شد نظری از این باب به شعر نیندازم چون خودم نیز می دانستم احتمالن چند جایی سوتی داده ام ! از شما و دیگر دوستان که تذکر دادند ممنونم . مجبور شدم بار دیگر خودم را تنبیه کنم و یک دور قافیه بخوانم ...!
|
خصوصی سلام شعرتان از ان دست شعرهایی ست که خوانشی دوباره را می طلبد . در این خوانش چند اشکال قافیه دیدم که خوب است اصلاح شود فرسوده و برده-مصطبه و فلسفه-مکه و صفحه قافیه نیستند موفق باشید
|
سلام جناب استاد ضیایی عزیز مارکس ، بر باد رفته ، سینوهه بر غرور و تعصب بی خود جلد ارابه ی خدایان شیک ، شاهنامه ، بلند و بالا ، غُد ... غده ها ی دروغ های بزرگ ، جنگ و صلح و نبرد من ، ایلیاد داغ مشروطه ، عالم آرای ِ... خاک این سرزمینِ داده به باد ... ......... آنقدر ابیات این مثنوی زیبا ،خوب و استادانه چفت و بست شده اند که زبانی جز تحسین برای کسی نمی گذارد مثل یک خطابه ی غرّای دلنشین مقصود و منظور خود و رسالتی که دارد را به پایان می برد و به مخاطب منتقل می کند.موفق باشید
|
سلام جناب ضیایی خاطرات را به نیکی نگاشته اید انگار خاطرات ما را ورق زده اید کتابهایی که نوجوانی مان را ورق زدند و کتابخانه... چه مهجورشان کرده ایم با کتابخانه های آنلاین و کتابهای صوتی و دنیای ماشینی
|
سلام وحید عزیز ممنونم از اینکه مثل همیشه در اعتلای شعر و شعور بی پرده سخن گفته ای این ها را نه برای این که از حق و حقوق معنوی و هنری بنده دفاع کرده اید میگویم بلکه روحیه ی ظلم ستیزی و عدالت خواهی بی حب و بغض شما دوست عزیز همیشه قابل تمجید بوده و هست و خواهد بود.امیدوارم جناب دکتر قزوه نیز در این راستا گامهای موثری بردارند. ایدون باد.
|
سلام جناب ضیایی عزیز زبان فاخر و در عین حال صمیمی شما موجب درنگی دلنشین شد . ایستادم و دیدم پرده هایی که یکی پس از دیگری به طرز نفسگیری اجرا می شد از بازیگرانت به استادی بازی گرفتی . بیت زیر را نه به عنوان انتخاب که به قصد تیمن دو باره زمزمه می کنم رنگی و چار گوش سرد و خموش ، راهرو های سن و سال درشت میز در فلسفه ، قلم در طب ، خیل تاریخ های پشت به پشت چقدر روز خوبی است امروز که با شعر خوب شما شروع شد
|
سلام جناب ضيايي از شعر زيباي شما لذّت بردم همواره دلشاد باشيد.
|
دوست فاضل و شاعرم ضمن تجدید ارادت عرض می کنم خوب است که به نقد و نظر دوستان بخصوص وقتی شبهه ای را مطرح می کنند پاسخی هرچند کوتاه بدهید. ما که از نقطه نظرات کارشناسانه ی حضرت عالی حتی در بخش کارگاه ادبی استفاده می کنیم بالاخره باید بفهمیم ان دوست فاضل اشکالات قافیه ی این کار زیبا را پذیرفته اند یا نظر دیگری دارند. تایید کردن نظرات به تنهایی ، یا شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن است . یا این که منتظرید پس از اتمام نظرات دوستان این کار را بکنید . به هرحال منتظریم عزیز دل برادر ............................................................................... دکتر جان با سلام و سپاس فکر کنم ذیل نظر آقای خوش عمل را نخواندید لطفن بار دیگر رجوع بفرمایید . از حضرتعالی هم ممنونم بسیار
|