سوسوی چشم ناز تو مثل ستاره بود... ... زیبا بود جناب اصغری... برقرار باشید...
|
سلام آقای اصغری...غزل زیبایی بود... ممنون.
|
|
سلطنت بی انقراض عشق در نهاد شاعرانه تان مستدام باد زیبا
|
سلام خیلی زیبا بود البته ببخشید جسارت بنده رو فقط فک میکنم در این مصرع اشکال وزن هست(بعد ازتو دل خراب و جگرم پاره پاره بود) ، شاید هم اشتباه تایپی باشه در کل زیبا بود
|
سلام و درود بر شما جناب اصغری فرزقی ارجند زیبا بر دل نشست درود قلمتان جاودان احساستان در امان
|
|
در سرنوشت سلطنتت انقراض نیست تاریخ حکم چشم تو چندین هزاره بود زیبا ست.
|
سلام گمانم در بیت دوم میم برای جگر اشتباه خورده باشد. زیبا سروده اید. موفق و منصور باشید همواره
|
در سرنوشت سلطنتت انقراض نیست
تاریخ حکم چشم تو چندین هزاره بود
درود دوست من
|
سلام و عرض ارادت مصرع چهارم را یک بار تقطیع کنید ! بهتر است میم { جگرم } را حذف کنید . روی هم رفته غزل خوبی است
|
درود بر شما جناب فرزقی مانا باشید
|
سلام جناب فرزقي.
ممنون. زيبا بود.
سؤالي هم داشتم: در بيت «بعد از نماز چشم تو آمد به من یقین/ دیگر کجا نیاز به هر استخاره بود»
آيا دليل خاصي داشته كه به جاي «آوردهام يقين» فرمودهايد: «آمد به من يقين»؟
با سپاس.
|