ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شاعرم
 شاعرم
ازعشق نوشتم , متهم به خیانت شدم  ؛
ازدرد نوشتم ؛ متهم به سیاه نمایی شدم ؛
عینکم را عوض کردم .
ازآسمان ؛ فهمیدم که سر به هوا شده ام
و از زمانی که استادم گفت : « زمین چرکین است »
عهدکردم دیگراززمین چیزی ننویسم
آخر اوچند پیراهن از من بیشترپاره کرده بود...
از زندگی ؛ مرگ نهیبم زد؛
از مرگ ؛ ناامیدی زشت است ؛    
از آبی ؛
دیدم آسمان جای کبوتر ها نیست
وچندروزی راتعطیل  اعلام کردند  ...
گفتم از قرمز بنویسم ، آبی ها خط ونشان بکشند ؛
خواستم از قرمزها بگذرم ؛ دوربین ها ثبتم کردند ؛  
گفتم از راست بنویسم ؛ اما از خالی ماندن چپم ترسیدم .
چپ ؛ ترسیدم که راه راست راگم کنم-دردوراهی می مانم- .
امشب – هرچه باداباد –
می خواهم بنویسم
ونوشتم :
« آن مرد تشته از باران برگشت » . . .  

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/19 در ساعت : 19:47:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  722


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/9/19 در ساعت : 23:19:29
سلام جناب فرجی عزیز
درود بر شما زیباست
........
شما چرا شعرهاتون رو صفحه اول نمیزارید؟؟
------------
باسلام وادب واحترام وممنون از بزرگواری شما
گاهی فراموش می کنم
بازدید امروز : 20,242 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,576,202
logo-samandehi