ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



با کهکشان ((نجمه ی زارع)) چه کرد علم؟...

((تهران انار ندارد...))
همچون ستاره روی مداری که هست و نیست
ما را به درس و مدرسه کاری که نیست،هست؟

ثروت و علم،معضلِ آموزگارِ من
در بابِ نقدِ علم،عیاری که نیست،هست؟

ما در ((پیاله)) عکسِ رخِ یار دیده ایم
در بحث و درس،عکسِ نگاری که نیست،هست؟

اشکالِ دردِ عشق،چه داند مهندسی؟
بیچاره من و رفعِ دچاری که نیست،هست؟

با کهکشانِ ((نجمه ی زارع)) چه کرد علم؟
قاتل که بود،غصّه گساری که نیست،هست؟

شاید به باد داد سرش را غزل غزل
آسوده تر زشعر کناری که نیست،هست؟

در بینِ ده برادرِ یوسف درونِ شهر
یک باوفا دریغ براری که نیست،هست؟

عاشق شبیهِ مردمِ در ره نشسته نیست
مردانِ طالقان و سواری که نیست،هست؟

عاشق سرش برای خطر درد می کند
آسایش،ارمغانِ قماری که نیست،هست؟

تهران دروغ بود،بهشتی که هست و نیست
بر شاخه های شهر،اناری که نیست....هست؟

کلمات کلیدی این مطلب :  با ، کهکشان ، ((نجمه ، ی ، زارع)) ، چه ، کرد ، علم؟... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/10/10 در ساعت : 1:58:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  999


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

امیر سیاهپوش
1391/10/11 در ساعت : 10:43:3
آفرین آفرین آفرین
زیبا و پر مغز کمی هم یاس آور
تهران دروغ بود،بهشتی که هست و نیست
بر شاخه های شهر،اناری که نیست....هست؟
زنده باشی برادر اهل درد
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 24 روز و 15 ساعت و 20 دقیقه و 00 ثانیه است همراه شماییم 454260000.246 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 26,423 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,247,630
logo-samandehi