ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نيست امروز كسي با دلم همرنگ.............
 
نيست امروز دلي با دلم همرنگ ...

 

من از آشوب  و تب جنگ، دلم ميگيرد 

از گنهكاري و نيرنگ  دلم ميگيرد

 

باز هم غربت پاييز زده تاك حياط

زده غم بر دل من چنگ  دلم ميگيرد

 

قصه ي غربت گلهاست خزان  ميدانم

من از اين قصه ي  دلتنگ دلم ميگيرد

 

درد سختي است  كه بي رنگ شود  عشق و اميد

من از اين سختي  بي رنگ دلم ميگيرد

 

صبح  تاريست كه فانوس فلق خاموش است

شب   به خورشيد زده سنگ دلم ميگيرد      

 

 

باز هم ثانيه ها ممتد و كشدار شدند

غم زده ضربه  به  آونگ دلم ميگيرد

 

 

من از اعدام و قفس ، هر دو براي پرواز...                

از غم  مرغ شبا هنگ دلم ميگيرد

 

 

كاش ميشد كه دلم باز بگويد از عشق

كس نشد با دلم همرنگ دلم ميگيرد

 

باز هم مرغ اسيري  غزل از مرگ سرود

من از اين جغد بد اهنگ دلم ميگيرد

 

مژده" امروز ندارد خبري از شادي "

چه كنم گشته دلم تنگ دلم ميگيرد!






*  پ.ن
با سپاس از نگاه مهر استايد  سايت/
موزون كردن  حرف دل قلمي توانا طلب ميكند كه
 در جنته ي حقير يافت نمي شود.
از اينكه بدون برسي و عجولانه  زخم دل را به صورت غزلي ناموزون رو نمودم پوزش مي طلبم.
در سروده ي زير هجاها  بين 11 تا 15 و كاملا ناهنگ بوندند ولي حرف دلم همان بود كه  بر قلم ريخت، سرده ي بالا اما  بازيافتي است از سخن دل.هر چند كه هنوز هم به طور كاملا اصلاح نشده.

 سپاس استاد  حاج ابراهيم
سپاس  جناب سعادتخاني





(سروده اي  پيشين)
 
من از آشوب  و از جنگ، دلم ميگيرد
از ريا، طعنه و نيرنگ دلم ميگيرد
 
باز هم غربت پاييز دلم را پر كرد
بر دلم غصه زده چنگ  دلم ميگيرد
 
قصه ي غربت گلهاست خزان  ميدانم
من از اين قصه ي  دلتنگ دلم ميگيرد
 
سخت درديست كه بي رنگ شود  يكرنگي...
من از اين غربت بي رنگ دلم ميگيرد
 
شب رسيده است و سياهي همه جا مغلوب است
باز مهتاب  به خورشيده زده سنگ دلم ميگيرد
 
 
كوچ كردند همه چلچله ها از اينجا
زده غم ضربه به آونگ دلم ميگيرد
 
 
من از اعدام قناري  به گناه اواز
از اسيري  كبوتر و شبا هنگ دلم ميگيرد
 
 
كاش ميشد كه دلم باز بگويد از عشق
نيست امروز دلي با دلم همرنگ دلم ميگيرد
 
جغد شومي است زمان در دل ويرانه ي عمر
من از اين جغد بد اهنگ دلم ميگيرد
 
مژده" امروز ندارد خبري از شادي "
چه كنم گشته دلم تنگ دلم ميگيرد!














کلمات کلیدی این مطلب :  نيست ، امروز ، كسي ، با ، دلم ، همرنگ............. ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/11/2 در ساعت : 0:40:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  1048


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/11/2 در ساعت : 10:40:59
سلام بانوی مهر
خوانشت را دوست دارم

---------------------------سپاس كه درد دل ناموزنم را مي خوانيد
علی گیاهی
1391/11/4 در ساعت : 19:55:17
از احساس زیبایتان ممنونم

----------سپاس
ابراهیم حاج محمدی
1391/11/2 در ساعت : 1:9:20
سلام و درود
من اگر جای شما بودم مصرع اول را می گفتم : { من از آشوب ، من از جنگ دلم می گیرد }
چند جا هم لغزش وزنی خیلی آشکار و واضح است مصاریع 10 و 14 و 16

-----------------------------
هميشه نقد هاتان سازنده بوده.

درود و سپاس نگاه مهراستاد را.
ابراهیم حاج محمدی
1391/11/2 در ساعت : 22:52:41
با سلام مجدد
این مصرع را ایرادی اساسی است {{كس نشد با دلم همرنگ دلم ميگيرد}} و آن اینکه با حرف {{هـ}} همانگونه معامله شده است که با حرف {{ع }} بعضی دوستان به صرف این دلیل که با همزه هم مخرج است معامله می کنند و باید مصرع را اینگونه خواند {{كس نشد با دلمَمرنگ دلم ميگيرد}}

-----------------------سپاس و درود لطف كلام استاد را
دقيقا زمان سرودن هم به ياد همين نكته كه شما با لطف و مهرباني كه به ادبيات داريد /ياد فرمايش شما افتادم/و فرمايش شما را به ديده ي منت قبول دارم استاد.در پي واژ اي تازه هستم/به روي چشم حتما اصلاح خواهم كرد.

منت دارم استاد
نغمه مستشارنظامی
1391/11/2 در ساعت : 14:12:20
مژده بانو دل تنگ نباشی
امیدوارم همیشه شادمان و سرحال باشی مهربان

-----------------------------
نغمه ي خوش آوازم! دلتنگي ها به موازات سرور همواره در حركتند.

سپاس كلام مهرت را
سارا وفایی زاده
1391/11/2 در ساعت : 11:18:30
درود خانم مژده خانم

-------------------------
درود بر تو و نگاه پر مهرت
بازدید امروز : 419 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,556,379
logo-samandehi