ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به رضا اسماعیلی و صبح دوم بهمن ماه که همنفس صخره و ساحل و دریا بودیم...
غزل ساحلی
یادش بخیر آن صبح بهمن ماه بر ساحل
دریا به پیش چشم بود و پشت سر ساحل
بر صخره ها پشت سر هم راه می رفتیم
صبحی که بود انگار یک جور دگر ساحل
یادم می آید باد دریا را به هم می ریخت
از موجکوب صخره ها خونین جگر ساحل
بی تابی مرغان دریایی تماشا داشت
وقتی غزل می خواند با چشمان تر ساحل
با چرخ چرخ موج ها آواز سر دادیم
وقتی پریشان تر می آمد در نظر ساحل
***
آن شب که حافظ با تمام حیرت اینجا دید
توفان می آید ناگهان و بی خبر ساحل
آهسته می پرسید اگر دریا بیاشوبد
کوسرپناهی بین آن خوف وخطر ساحل!
((آسان نمود اول غم دریا)) ولی حافظ
آخر کجا های سفر را دید در ساحل؟!
امشب ولی دارد شبیه شاعری دلتنگ
با کشتی مهتاب آهنگ سفر ساحل
گاهی تبر بر دوش می آیند آدم ها
دور خودش می چرخد از زخم تبر ساحل
از ارتفاع پایتخت دود می بینی
شاعر تر از دریاست هنگام سحر ساحل!
 
کلمات کلیدی این مطلب :  به ، رضا ، اسماعیلی ، و ، صبح ، دوم ، بهمن ، ماه ، که ، همنفس ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/11/15 در ساعت : 21:34:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  917


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/11/18 در ساعت : 0:38:32
این غزل بسیار زیبا بعد از چند روز که از دوستان بیخبر بودم واقعا به دلم نشست درود بر اندیشه ی مضمون آفرین تان
نغمه مستشارنظامی
1391/11/16 در ساعت : 1:54:4
از ارتفاع پایتخت دود می بینی
شاعر تر از دریاست هنگام سحر ساحل!

اخوانیه زیبایی بود در کنار ساحل
از میان آبهای نیلگون خلیج فارس هرگاه به کنار ساحل رفتیم شما و استاد را یاد خواهیم کرد
مجتبی اصغری فرزقی
1391/11/16 در ساعت : 7:46:0
سلام و عرض ادب

كار زيباي شما را خواندم و لذت بردم

به نكته ي خوبي اشاره كرديد و ساحل و حافظ كه شايد دريا را نديده باشد
زهرا شعبانی
1391/11/16 در ساعت : 12:58:28
درود استاد بزرگوار
بسیار زیبا،دیدنی! و دلنشین
من واقعا خودم رو کنار ساحل تصور کردم...
علی سعادتخانی
1391/11/15 در ساعت : 21:58:17
زنده باد شاعر دریایی
محمد شکری فرد
1391/11/16 در ساعت : 14:42:54
سلام آقای انصاری نژاد...غزل بسیار زیبایی خواندم و آموختم...

زنده باشید.
بازدید امروز : 23,003 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,554,234
logo-samandehi