جای منِ شکسته دل اینجا نیست ، باید که در هوای خودم باشم
چون قایق شکسته و سرگردان ، درگیر پرسه های خودم باشم
دریا برای ماهی آزاد است ، من یک بغل شکسته دلی دارم
باید در انزوای غزلهایم ، پایان ماجرای خودم باشم
من با تو سالهاست که محشورم ، تو بی من و به فکر خودت هستی ...
آخر من از نگاه تو می خوانم ، باید که روی پای خودم باشم
وقتی شبیه سیب بدآورده ، با سردی نگاه تو افتادم
دیگر هوائی ام نکن و بگذر سرگیجه ی خطای خودم باشم
محتاجِ دستهای کسی دیگر، هرگز نباشم و پس از این تنها ...
بگذار تا نفس بکشم راحت ، یا لااقل عصای خودم باشم
دل می دهم که روی زمین باشم ، دل می کنم که از تو جدا باشم
فرصت بده که این نفس آخر ، یکبار مبتلای خودم باشم
اردیبهشت جای دل من نیست ، من سیب کال حسرت ِ دیروزم
آدم شدن بهانه ی خوبی نیست ، دیگر چگونه جای خودم باشم
سید مهدی نژاد هاشمي
تاریخ ارسال :
1392/1/20 در ساعت : 14:59:24
| تعداد مشاهده این شعر :
1227
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.