سلام ...
خواندنش لذت بخش بود ...
البته شنیدنش بیشتر ...!
موفق باشید

سلام
خیلی زیباو قابل تامل است شعرشما
واقعا لذت بردم
در پناه حق باشید

خوبی محسن؟

از کسی هم گناه اگر دیدی ،
فکر کن اشتباه میبینی

خيلي خوب بود.

آفرین

آفرین

آفرین

بی گناهی مگر؟! که از مردم ، تو فقط هی گناه میبینی

بد و خوب تمام مردم را ، در همین یک نگاه میبینی؟!
خیلی زیبا بود. هم لذت بردم هم استفاده کردم.
ممنون

زیبا و صمیمی بود، درود بر شما
راستی اگر یک کمی بیشتر تأمل کنین و یک بازبینی و یا چند بازبینی دیگه هم داشته باشین، قطعا محکم تر خواهد شد.

محسن جان خیلی هم عالی
شاه بیت:
دشمن من رفیق بدبین است،مشکلم با تو دائماً این است:
گور خر را سفید میبینم ، گور خر را سیاه میبینی

سلام به شاعر ارجمند و گرامی
عکس و جوانیتان را که در صفحه ی پیشخوان دیدم باور نمی کردم که وقتی وارد دفترتان می شوم با چنین شعری عالی مواجه شوم ؛ نه تنها در زیبائی و روانی و دلنشینی و دل انگیزی ، بلکه همچنین ، و به خصوص و به خصوص ، در متانت و معنا و محتوا .
قدیم رسم بود که ما مسن تر ها به شما جوانتر ها بیاموزیم و پند و اندرز بدهیم ؛ و حال می بینم که جوانی برومند و از حیث عقل و درک نیرومند در رده اصلاح اجتماعی اینچنین « گزیده چون درٌ » می سراید ؛ نابِ نابِ ناب .
عالی است ، عالی است ، عالی !
همانطور که اصل کار هر روزنامه نگارو نویسنده ای یافتن یک « سوژه » مناسب است شاعر هم میبایست همین باشد، و نه فقط از گل و بلبل و تقی و نقی گفتن . شاعر آزاده و خردمند و خرد پرور « فعل امروز » را اساس کلامش قرار می دهد و نه فاعل صد و دویست سال قبل را : « دیروز سرائی » ...
قبل از هرچیز این شعر جناب عالی در بطن توحید ، ادیان الهی ، و به ویژه اسلام است ... و برعلیه به اصطلاح شاعران و نویسندگانی که ، در کمترین سطح دانش و بینش لازم ، خود را عالم و دارای حق اجتهاد و فتوا و چه بسا نا آگاهانه ، نعوذ بالله ، خدا می دانند و بنام و به بهانه اسلام و در واقع به نفع خود و در جهت تحقیر دیگران به منظور استکبار خود به تمام معنی ریاکارانه برعلیه الله و کلام الله و دین و مذهب خدا عمل می کنند . حال آنکه وجود ذیجود خداوند تبارک و تعالی
ستٌار العیوب است .
پس از مباحث الهی و اسلامی ، در فرهنگ ایرانی ما ، و البتٌه برای مردمانی صاحب فرهنگ ؛ و به مفهوم حقیقی ِ اصطلاح « باادب »، عیب پوشی یک اصل است . شیخ عطار فرموده است :
بو سعید مهنه در حمٌام بود
قائمش کافتاد مردی خام بود
شوخ شیخ آورد تا بازوی او
جمع کرد آن جمله پیش روی او
بعد از آن پرسید ای شیخ جهان
که جوانمردی چه باشد در جهان ؟
گفت شوخ خلق پنهان کردن است
پیش چشم مردمان ناوردن است
( ادامه دارد )

سلام محسن جان
استفاده کردم...
هرچند از زبان خودت شنیده بودم اما به قول شاعرا قند مکرررر
یاعلی
....
باشد اصلاً فقط تو دینداری ، گاه گاهی گذشت کن آری

از کسی هم گناه اگر دیدی ، فکر کن اشتباه میبینی

سلام بردوست.
زیباواندیشه ورانه سروده ای.دست مریزاد.

احسنت آقا محسن
پر مغز و موثر.
بیدارکننده است.

(2)
لذٌت میبرم وقتی می بینم شاعر جوانی از دین و دیار من اینچنین عطٌار گونه عارف است .
کوه ها را چو کاه دیدن کار هر کسی نیست .
و چه تشبیه بسیار زیبائی دارید در بخش سیاه دیدن گورخر توسط سیاهدلان و سفید دیدن آن توسط عارفان و پیروان آنان .
وقتی می سرائید :
« باشد اصلاً فقط تو دینداری ، گاه گاهی گذشت کن آری
از کسی هم گناه اگر دیدی ، فکر کن اشتباه میبینی »
دقیقا" در مرحله ی « معرفت » عرفان می نمائید ؛ پیروی پاک پیامبر اسلام ( ص) و به طورکلٌی چهارده معصوم .
و عجب حُسن مقطعی دارد این شعر که محشر است :
« مرد بودن همیشه ((من من)) نیست ، مرد بودن فقط به گفتن نیست
رازهای بزرگ عالم را ، مرد باش و بخواه میبینی »
جوانمرد بودن ، یا لااقل مرد بودن !
حدود 25 سال در دانشگاهها و مراکز عالی آموزش مدیریت دولتی تدریس کرده ام ؛ و تجربه دارم : از صمیم قلب امیدوارم که اوٌلا" در این راه استوار و پایدار باشید انشاء الله ؛ ثانیا" در آینده ای بسیار نزدیک یکی از مدیران ارشد دولتی این ملک و مملکت قرار گیرید ؛ که گفته اند :
بزرگی به عقل است و کمال و نه به حُسن است و جمال
شعرتان را در مجموعه یادداشت های شخصی خودم بنام « شعر ماه - فروردین 1392 » که در اینتر نت هم قابل مشاهده است خواهم آورد ؛ و پس از سلام ... والسلام .

----------------------------------------------------------------------------

محسن کاویانی:

خوشحالم که انسانی والا و بزرگمنش و پیشکسوت

اینگونه از شعر حقیر تعریف میکند

امیدوارم که لایق باشم

سلام محسن جان
تو استان سمنان یه سوگواره برگزار کردیم و کلی دوئیدم ، همه کارش گردن خودم بود و چند روز دیگه هم اختتامیه ش برگزار میشه ، خدائی هم خیلی خسته شدم ، چون خودم بودم و خودم.
امروز برای چیدن سین برنامه کنار رئیس محترم ، وقتی فهمیدم گزارش سوگواره و انجمن چند ماه تاسیس که اونم همه کاراش رو خودم کردم ، یکی دیگه باید گزارش بده که تو این سی و چند جلسه نشست و نقد و شعرخوانی حتی یه بار هم نیومده خیلی شاکی شدم و اونجا چیزی نگفتم و اومدم خونه که دیگه نرم و موبایلو خاموش کردم تا 10 15 روز دیگه که سوگواره تمام بشه و دیگه هم انجمن نرم ، خیلی خسته سیستم رو روشن کردم و وارد سایت شدم و شعرتو دیدم ، کلیک کردم و خوندم و بیت آخر اشکمو درآورد ، شاید خدا خواست امروز شعر بزاری تا یه پس گردنی به منه خاک بر سر بزنه و بعدش یه چیزی بهم بده.
شیطونو لعن کردم و موبایلو روشن کردم و از خستگی خوابم برد و چیزائی دیدم ، گفتنش مهر است بر دهان و نمیگم.
ولی دوستت د اشتم و امروز چند برابر شد .
الهی همیشه زنده باشی محسن جان.
یاعلی

------------------------------------------------------------------------

محسن کاویانی:

داداش به قول شاعر:

مردی که مرد باشد ، اهل سر و صدا نیست

مردانگی سکوت است ،هرگز به ادعا نیست

عکاس را ندیدم ، در عکس یادگاری

گاهی مهمترین است ، آنکس که خودنما نیست

بذری که زیر خاک است ، فردا شود نمایان

بذری که روی خاک است ، با قصه آشنا نیست...


بعضیا کفتار صفتند و شکار شیر رو به اسم خودشون تموم میکنند

ولی تو پیش خودت و خدای خودت روسپیدی.

داداش هیچکس با خودنمایی به جایی نرسیده بذار هرچقد میخوان

صفتشون رو رو کنند.

دلت خوش و تنت سلامت

زیرسایه مولا باشی