ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رفتی از دستم پری" اما پریشان نیستم
،،،
،،
،

عقل  می گفت مرا خون به جگر خواهی کرد

عشق می گفت که از غصه به در خواهی کرد

می سپارم  به  خودت گرچه  خودت  میدانی

عقل اگر راست بگوید.. تو ضرر خواهی کرد
؛
؛؛
؛؛؛

--------------------------------------------------------------------------------------------


غزلی که 8 ساله شد...

:
 
حرف هایم را  زدم  حالا  پشیمان نیستم

رفتی از دستم   پری" اما پریشان نیستم

رود هستم  موج می آید  که طغیان میکنم

اهل آرامش که  بعدا هست طوفان  نیستم

راه من  از تو جدا بود از همان آغاز  کار

این  تو وآینده ات.. من؟ نه  به قرآن.. نیستم

ماه(من)،خورشید (تو)؛ وقتی جهان زیباتر است

که  تو در من یا  که من  پشت تو پنهان نیستم

"
معتقد هستم  به خیلی  چیزها  باور بکن

بنده ی عشقم ولی بی دین و ایمان نیستم

{عشق ما یا خواه یا ناخواه شرط دین ماست }

من به این دینی که  میگویی مسلمان نیستم

فکر کن من را ندیدی فکر کن یک خواب بود

مرد رویای تو هرکس هست من ، آن نیستم 
 

اردیبهشت 1384


-----------------------------------------------------------------------------------------
برای شروع غزلی بسیار قدیمی رو پیشکش دوستان کردم و به زودی غزل های جدید...

 

این مطلب بعدها ویرایش شد

غزل و ابیات زیر به آن اضافه شد





،

،،
،،،


با رفتن خود سُست کردی دست و پایم را

این دستمزدم بود ؟ ... کم دادی بهایم را

 

من بی تو از دریا چگونه رد شوم بانو

من با چه رو دریا بیندازم  عصایم را

 

آنقدر  با مویت  تیمم کرده ام  دیگر

از یاد بردم دین که نه حتی خدایم را

 

با آشنایانم غریبم با غریبان دوست

پای غریبی  داده ام هر آشنایم  را

 

زیبایی تو باعث  خود باوری می شد

بعد از تو پنهان کرده ام آیینه هایم را

 

؛؛؛

؛؛

؛

 

و تک بیت هایی که از غزل های بنده در فضای مجازی

هست و در کتاب هم خواهند آمد:


 

هرچند چشمت هرکجا را دید غم دارد

این روزها غم چشم های خیس کم دارد

...

 

مرا درون قفس اینچنین رها نکنید

...

 

تا من از عطر تنت پیرهنی میپوشم

مثل یک چای به شوق لب تو میجوشم

....

 

دلم از اینهمه اندوه در زمانه گرفته

غمی درون دلم آمده و خانه گرفته

...
 

مرگ مُزدی ست که دیدار تو داده ست به من

زندگی بر سر تو با سر من چانه زده

...

 

مانده بودم که اگر پرده بیفتد چه شود

پرده افتاد و تو در طالع من افتادی

...

 

تو مثل سابقی اما دلم سواری که

درون قلب تو با اسب عشق تاخته نیست

...

 

باشد برو ولی نگرانم برای تو

باران گرفته حداقل چتر را بگیر

...

 

دُرشت ماهی دل کنده ای از اقیانوس

که آب دیده ای اما به تنگ  برگشتی

...

مِس طلا شد  برگ  دفتر  آه اما هیچکس

راه حل عشق -این جانکاه- را پیدا نکرد
...

 

الا گلدان بی گل تو چه کردی با هوای دِه

که آجر کرده ای نان تنوری های شب بو را

...

 

انقدر نگو کنار من بنشین دوست

وقتی که مقابلت حقیرم... سخت است

...

اگر آن سجده ی دیروز مرا کافر کرد

دست کم  عقل مرا نزد دلم حاضر کرد


 

خوب من گریه نکن دست دعا خوابیده

قاصدک پشت همین پنجره ها خوابیده

 

نسل در نسل نه از اسب ز اصل افتادیم

بی خودی نیست تب سلسله ها خوابیده
 

 


کنون که مردم من پشت می کنند به من

برای رد شدن از آب یک عصا کافی ست؟

 

...

 

صورتت مثل روز روشن وپاک

گیسوانت شبیه شب تاریک


بی گمان یک خسوف خواهد شد

حاصل ماه و طره ای باریک

 

....

 

تا من از عطر تنت پیرهنی میپوشم

 

مثل یک چای به شوق لب تو میجوشم

 

....

 

مرگ مُزدی ست که دیدار تو داده ست به من

 

زندگی بر سر تو با سر من چانه زده

 

....

 

دُرشت ماهی دل کنده ای از اقیانوس

 

که آب دیده ای اما به تنگ برگشتی

...

 

با یک لبی که آب دید اما نشد تر خواهد آمد

تن میرود میماند و تنها فقط سر خواهد آمد

خورشید فردا از درون نیزه ها در خواهد آمد

....

 

ای اسب سرکشم هله ای مادیان من

این آبشار بر سر توست این که یال نیست

 

...

 

هرچند چشمت هرکجا را دید غم دارد

  

این روزها غم چشم های خیس کم دارد


...

نیلوفر پیر دل نکن از مرداب


مرداب خدای کودکی های تو بود
...

 


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/2 در ساعت : 5:1:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  10557


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  هادی فخرالدینی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود جناب حبیب نژاد دست مریزاد غزل های گذشته تون هم مثل غزل های جدیدتون فوق العاده و ناب هستند لذت بردم تبریک میگم بزرگوار
نام ارسال کننده :  زهرا خرسند     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
رفتی از دستم پری اما پریشان نیستم احسنت شاعر درود بر این قلم و توانایی
زهرا محمودی
1392/2/4 در ساعت : 20:58:56
سلام...........خوش آمدید
علی حبیب نژاد
1392/2/5 در ساعت : 4:2:6
درود
خانم زهرا محمودی

زنده باشید
زهرا آراسته نیا
1392/2/2 در ساعت : 10:16:2
سلام
خوشحالم از آشناییتون
بی صبرانه منتظر غزلهای جدید و زیباتون هستم
علی حبیب نژاد
1392/2/3 در ساعت : 14:10:58
خانم زهرا آراسته نیا

درود

سپاس بانو

من هم از آشناییتون خرسندم

به روی چشم...
سید حسن مبارز
1392/2/3 در ساعت : 21:30:46
با سلام. استفاده کردم. امیدوارم که غزل های زیبایتان را بازهم بخوانم . موفق باشید برادرم.
علی حبیب نژاد
1392/2/5 در ساعت : 4:0:8
درود

آقای سید حسن مبارز

زنده باشید برادر شاعر و مهربانم
عباس خوش عمل کاشانی
1392/2/2 در ساعت : 9:36:14
خصوصی:ضمن خوشامدگویی و ابراز خرسندی از حضورتان این نکته را در آغاز پیوستن به دوستان در نظر داشته باشید که هر شاعر تنها یک شعر می تواند در پیشخوان سایت در صفحه ی اصلی داشته باشد و هنگامی که آن شعر محو شد اقدام به ارسال شعری دیگر کند.باسپاس.
علی حبیب نژاد
1392/2/3 در ساعت : 14:9:45
آقای عباس خوش عمل کاشانی

درود و سپاس عزیز

زنده باشید مهربان
دکتر آرزو صفایی
1392/2/3 در ساعت : 2:2:11
درود بسیار بر شما مهر پرور گرامی
سروده تان بر دل نشست
دست مریزاد
علی حبیب نژاد
1392/2/3 در ساعت : 14:12:11
خانم دکتر آرزو صفایی
درود خواهرم

زنده باشید مهربان


سپاس فراوان
علی عبداللهی
1392/2/3 در ساعت : 15:14:0
سلام و درود گرامی
علی حبیب نژاد
1392/2/3 در ساعت : 15:48:54
درود برادرم
سحر دگلی (آریایی)
1392/2/6 در ساعت : 1:18:54
سلام و درود و احترام جناب حبیب نژاد ارجمند

خوش آمدید خیرمقدمتان
بی اغراق لذت بردم از زمزمه ی این غزل 3 ساله تان
بی صبرانه منتظر خوانش تازه های قلمتان نیز خواهیم بود

قلمتان جاودان
احساستان در امان باد
علی حبیب نژاد
1392/2/6 در ساعت : 2:28:45
درود شاعر عزیز
خانم سحر دگلی " آریایی "
البته این غزل 8 ساله شده...سپاس از لطفتون
ازنده باشید
قلمتون سبز
علی اصغر اقتداری
1392/2/4 در ساعت : 1:42:36
سلام وممنون از از این که به دفتر شعر من آمدی
غزل بسیار زیبایی از شما خواندم ولذت بردم
من به آن دینی که می گویی مسلمان نیستم
آفرین عزیز! بازهم زیارتتان کنم
علی حبیب نژاد
1392/2/5 در ساعت : 4:1:35
درود آقای

علی اصغر اقتداری عزیز

زنده باشید شاعر و سپاس از لطفتون مهربان
سارا وفایی زاده
1392/2/3 در ساعت : 10:48:15
سلام جناب حبیب نژاد
زیبا و دلنشین سرودید
علی حبیب نژاد
1392/2/3 در ساعت : 14:13:12
درود بانو وفایی زاده

سپاس مهربان

زنده باشید
بازدید امروز : 7,231 | بازدید دیروز : 11,036 | بازدید کل : 122,937,870
logo-samandehi