سلام بر شاعر محترم
با احترام به بزرگواری و مرتبه ی استادی جناب اقتداری از منظر یک شاگرد با حشو بودن نامریی در کسوت صفت برای باد موافق نیستم
اصولا حشو در نگارش برای فقط ارتباط با حشو در یک متن ادبی و شاعرانه متفاوت است
حشو در شعر معمولا به توضیحات بعد از ایجاز و بکار بردن صفت های تکراری و قابل پیش بینی گفته می شود
در ترکیب باد نامریی نوعی حس امیزی دیده می شود به این معنا که شاعر بادی را که باید لمس کند و یا بشنود می بیند و بعد از ان صفت نامریی را به ان نسبت می دهد انتظار شاعر این است که باد دیده شود و لی این انتظار بر اورده نمی شود و صفت نامریی را به این اعتبار به کار می برد و این مورد ترکیب را شاعرانه کرده است محمد باقر کلاهی اهری نیز در قسمتی از یک شعر می گوید :حضور گلی را با گرده هایش /با بویی نامریی که نفس را تنگ می کند که در این پاره نیز چنین حس آمیزی دیده می شود
و اما تکته ی دیگری که در این شعر و بعضی اشعار جناب انصاری نژاد وجود دارد علاقه وی به نیما یوشیج است که گاه گاهی قراینی مثل مرغ امین و ...در شعر ایشان دیده می شود
و اما در خصوص این شعر حقیر منطق تصویری بعضی از تصاویر را مغفول می بینم مثلا اینکه زوزه گرگ در لباس پنهان باشد ویا نسبت دادن آس و پاس با آن معنای شناخته شده به شیر سنگی بر چه مبنایی صورت گرفته است البته وجه این صفت با مشبه شناخته شده است اما با مشبه به خیر
ویا در بیت ماقبل شاعر شخص مورد خطاب را به دلیل اینکه به تکفیر دیگران می پردازد مورد انتقاد قرار می دهد در صورتیکه فضا سازی برای انتقال به این محتوا در شعر صورت نگرفته است
همچنین همنشینی داس و باغ که همیشه حافظه مخاطب با باغ و تبر انس گرفته است نیاز به فضا سازی بیشتر ی دارد
در بیت هیاهوی کلاغی ...اخلال در احساس مخاطب دیده می شود وقتی دربیت اول شاعر آنچنان کوبنده کوچه شخص مورد خطاب در شعر را خالی از هیاهو کلاغ می بیند دیگر جاذبه مصراع دوم که تراست وی بی پرستو است از بین می رود مثلا اگر جای دو تصویر عوض می شد شاید بهتر بود با همه ی این حرف ها غزل بسیا ر محکم روان و زیبا بود و از جناب انصاری نژاد با ان سابقه درخشان انتظاری جز این نیست