ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تب پروانه شدن..
 

بگذارید که در صلح وصفا غرق شوم

بِگذَرم از من ودر واژۀ ما غرق شوم

مستِ مستم ،بگذارید که سمفونی عشق

بنوازد وَ من آرام و رها غرق شوم

لطفِ باران عطش صاعقه را تسکین است 

در شب صاعقه بی چون وچرا غرق شوم

قطره ام ، میلِ هم آغوشیِ دریا دارم

گاه در بازیِ موجی گذرا غرق شوم

شعرِ نغزی است سحرهای اهورایی عشق

بِرَهم از خود و درنهر دعا غرق شوم

دست در دستِ نسیم سحری چون پرِ کاه

گه به رقص آیم ودر باد صبا غرق شوم

تا طلوع وتبِ پروانه شدن راهی نیست

بگذارید که در نورِ خدا  غرق شوم

28 آپریل 2013

بعد از تغییرات به اول شخص جمع دوستان نظرتان را اعلام کنید..



بگذارید که در صلح وصفا غرق شویم
 
بگذریم از من ودر واژۀ ما غرق شویم
 
بنوازید! که مستیم ز سمفونی عشق
 
به نوای طرب آزاد ورها غرق شویم
 
قطره ها میل همآغوشی دریا دارند
 
همه یک موج شویم وهمصداغرق شویم
 
 لطفِ باران عطش صاعقه را تسکین است  
 
در شب صاعقه بی چون وچرا غرق شویم
 
شعرِ نغزی است سحرهای اهورایی عشق
 
برهیم از خود و درنهر دعا غرق شویم
 
دست در دستِ نسیم سحری چون پرِ کاه
 
گه به رقص آمده ! در باد صبا غرق شویم
 
تا طلوع وتبِ پروانه شدن راهی نیست
 
بگذارید که در نورِ خدا  غرق شویم

30 آپریل2013
کلمات کلیدی این مطلب :  پروانه شدن ، اهورایی عشق ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/9 در ساعت : 21:19:46   |  تعداد مشاهده این شعر :  3636


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا محمدصالحی
1392/2/15 در ساعت : 15:55:58
اقدام سرکار خانم میرزاد نسبت به تغییر شعر بعد از رهنمود جناب آقای آیت اللهی به نوبه ی خود کار بسیار ارزشمندی است و شعر خوب و زیبای ایشان بعد از تغییر ضمیر اول شخص مفرد /من / به ضمیر اول شخص جمع / ما / زیباتر و خواندنی تر شده ( علاوه بر شیوایی و خوش آهنگ تر شدن ) فقط در این مصرع :/به نوای طرب آزاد و رها غرق شویم/ به نظر حق مطلب ادا نشده است چه آنکه غرق شدن با رهایی آزادانه و طربناک جمع نمی شود . یعنی انسان با رها شدن به آزادی میرسد اما با غرق شدن ؟!( حتی اگر در معنویات باشد و مقصود ارزشمندی از آن متصور باز هم آزادی از آن استنباط نمی شود ).

دیگر آنکه در مصرع : /همه یک موج شویم و همصداغرق شویم/ به نظر هجای بلند /هم / به جای یک هجای کوتاه آمده و وزن را مختل کرده است .

امید که در نوشته های حقیر جسارتی نباشد و برای شاعره ی هنرمند سرکار خانم میرزاد موفقیت های بیشتری آرزو دارم .
حمید خصلتی
1392/2/15 در ساعت : 16:54:11
سلام من با غزل اول موافق ترم.به نظرم میرسد که غزل دوم به خاطر ویرایش کلی قدری تصنعی شده است.دوم اینکه هر من گفتنی که از غرور ومنییت سرچشمه نمی گیرد اگر قرار باشد اینگونه نگاه کنیم همه ضمایر اول شخص مخصوصا در شعر باید حذف شود.این که منتقد محترم منیت را رد کرده اند خوبست ولی در این شعر اصلا خودبینی ومنیت دیده نمی شود.
دیگر اینکه وقتی در شروع شعر شاعر می گوید بگذارید.. طرف صحبت شعر طلب میکند تا از اول شخص استفاده کنیم.بگذارید تا غرق شوم که البته بسیار تصویری منطقی تر از این دارد که بگوییم بگذارید غرق شویم!ردیف با توجه به اینکه در کامل کردن محتوای ابیات نقش دارد به درستی نتوانسته با بقیه مصراع ها هماهنگ شود.غرق شدن دومعنا میتواند داشته باشد،یکی واقعی ویکی مجازی واستعاری .در گونه ی دوم غرق کاری شدن یعنی شدیدا درآن کاربا تعمق وتفکر عمل کردن وقتی میگوییم غرق مطالعه یعنی شخص همه ی هوش وحواسش به مطالعه سرگرم شده است.واین آن معنای غیر واقعی غرق شدن است ولی وقتی میگوییم فلانی در آب دریا غرق شد به معنی واقعی نظر داشته ایم.
اما دراین شعر معنی استعاری ومجازی است هرچند بار معنایی هر یک از ردیف ها در هر سطر با توجه به محتوای ان سطر قدری متفاوت است.اما همه یاینها را گفتم تا به این نکته برسیم که در بیت اول وقتی شاعر میگوید بگذارید تاغرق شویم قدری به معنی واقعی غرق شدن نزدیک میشویم که با توجه به همراه شدن با صلح وصفا چندان همخوانی وهمبستگی معنایی ندارد.وقتی میگوید بگذارید غزق شوم چیزی شبیه به مرگی خود خواسته دیده میشود ولی بعد که میبینیم صحبت از غرق شدن در صلح وصفاست این ناهمگونی دیده می شود.به نظر من این ناهمگونی فقط ریشه در واژه ی بگذارید دارد.این اتفاق به واسطه وجود بگذارید دربیت دوم هم رخ داده است شاید اگر وزن اجازه میداد وبه جای بگذارید از میخواهم استفاده میشذد این ناهماهنگی رفع می شد.
دربیت دوم به خاطر اینکه مجبوریم واژه ی سمفونی را برای رفع اشکال وزنی قدری کشیده بخوانیم،بهتر بود برای این خطا راه حلی اندیشیده شود.سمفونی در این بیت سمفوونی خوانده می شود.
در این بیت:
لطفِ باران عطش صاعقه را تسکین است

در شب صاعقه بی چون وچرا غرق شوم
ارتباط معنایی مصراع اول ودوم بسیار کم است.هرچند مصراع دوم یکی از زیباترین مصراع های شعر است ولی به خاطر ضعف ارتباط با مصراع اول،چندان این قوت به چشم نمی آید.
ارتباطی که مد نظر من است از این نمونه است:

قطره ام ، میلِ هم آغوشیِ دریا دارم

گاه در بازیِ موجی گذرا غرق شوم
در این بیت ارتباط معنایی دومصراع بسیار قوی است والبته روند همنشینی واژه ها هم روان وقابل تقدیر است.همین همنشینی درست واژه ها باعث شده است تا این بیت بیتی قابل اعتنا وموفق باشد.
نکته ای که درمورد مصراع اول گفته شد در بیت ایانی شعر به درستی اتفاق افتاده است.بگذارید که در نور خدا غزق شوم.دیگر آن ناهمگونی بیت اول راندارد.وقتی میگوید بگذارید درنور خدا غرق شوم به نظر میآید بامخاطبی و منادایی حرف میزند که انگار اورا از رسیدن به نور خدا منع کرده است البته گاهی بگذارید به نوعی از معنی واقعی خود خالی میشود مثلا در همین بیت که میگوید بگذارید در نور خدا غرق شوم،هم برداشت اولی که گفته شد حس میشود وهم اینکه بیشتر به صورت اصطلاح درآمده است:
مثلا بگذار به خانه برسم به تو زنگ میزنم
.من در کل غزل را غزلی موفق دیدم که ویژگی های عاطفی وحس برانگیز آن بر محتوا غلبه داشت.برای شاعر آرزوی به روزی دارم.یاحق

محمد وثوقی
1392/2/15 در ساعت : 22:5:5
سلام و عرض ادب
بنده چون این مصرع را این‌گونه می‌خوانم:‏
همه یک موج شویمُ همصدا غرق شویم
ایراد زیادی به لحاظ آهنگ به نظرم نمی‌رسد؛ هر چند رکن ‏دوم و سوم، به ترتیب تبدیل به : "فعلات فاعلاتن" شده ‏است؛ و این یعنی خروج از قاعده وزن کلاسیک، اما خیلی محسوس نیست و کلاً مصرع جالبی هم از ‏کار در نیامده است.‏
وقتی بعضی ابیات را با هم می‌سنجم؛ مثلاً:‏
قطره ام ، میلِ هم آغوشیِ دریا دارم
گاه در بازیِ موجی گذرا غرق شوم
قطره ها میل همآغوشی دریا دارند‎
همه یک موج شویم وهمصداغرق شویم‎
‎ ‎یا این دو را:‏
مستِ مستم ،بگذارید که سمفونی عشق
بنوازد وَ من آرام و رها غرق شوم
بنوازید! که مستیم ز سمفونی عشق‎
‎ ‎به نوای طرب آزاد ورها غرق شویم
مطمئن می‌شوم که غزل به همان شکل اول زیباتر است. ‏‏(فقط شکل دوم اندکی موسیقیایی‌تر شنیده می‌شود).‏
مطلع غزل را هم نمی‌توانم بگویم بد است؛ هر چند در قد و ‏اندازه‌ی ابیات دیگر غزل نیست. به نظرم زیادی "منظوم" ‏می‌نماید. ‏
لطفِ باران عطش صاعقه را تسکین است ‏
در شب صاعقه بی چون وچرا غرق شوم
مصرع اول طراوت خاصی دارد: بارانی که باعث تسکین صاعقه ‏است! در این بیت تشبیه مضمری می‌توان یافت که به ‏نظرم همان باعث ارتباط دو مصرع است: شاعر خودش را ‏مضمراً همان لطف عطشناک بارانی دانسته که با غرق ‏شدن بی‌چون و چرا (شاید تسلیم محض؟) می‌تواند ‏سبب تسکین "صاعقه" ‌شود. جالب است که تسکین را ‏به دو معنا می‌توان فهمید: درمان نه، بل‌که فقط تسکین! ‏یا تسکین به معنی سکینه و آرامش. در سطحی دیگر، ‏ربط دو مصرع دیریاب است: شاعر امیدوار است بتواند به ‏سبب آرامشی که انتظار دارد از لطافت باران عطش (عطش دست‌کم به سه معنی: تشنگی، خشکی، میل ‏شدید) نصیبش می‌شود، با خیال راحت در شب صاعقه ‏غرق شود (به آرامش برسد).‏
شعرِ نغزی است سحرهای اهورایی عشق
بِرَهم از خود و درنهر دعا غرق شوم
روشن است که وقت خوب دعا سحرگاه است اما: سحر، ‏شعر نغزی است [پس باید] از خود رها شد و در نهر دعا ‏غرق، چه نکته‌ی خاصی دارد؟ آیا شاعر، شعر = عشق را ‏مثلاً پلی یا مقدمه‌یی برای رسیدن به حالت دعا و استدعا = ‏نیاز دانسته است؟ احتمالاً به مسجع بودن و آهنگین بودن ‏بسیاری از دعاها هم اشاره شده باشد. جالب، اشاره به ‏مظاهر خاص بعضی از ادیان مثلاً زردشتی هم هست (به‌ویژه ارتباط بین باران و اجابت ‏دعا، دعا در آب، دعای باران و ...)
به لحاظ زبانی، اتفاق خاصی نیفتاده و به لحاظ بلاغی، از ‏ترکیب‌های قابل اشاره "لطف باران عطش" است؛ منظورم ‏ترکیب جسارتاً دمُده‌ی "باران عطش" نیست؛ بل‌که "لطف ‏عطش" برایم جالب بود آن‌هم به سبب ایهامش نه ‏پارادوکسیکال بودنش. بیت ماقبل آخر، از دید تصویرسازی ‏سنتی بیت خوبی است اما چشم‌انداز امروزی و تازه‌یی ارایه نمی‌کند.‏
در کل غزلی سنتی، زیبا و عاشقانه است (و گاه اندکی ‏شبه‌عارفانه) که به خواندنش می‌ارزد. این دو بیت را هم ‏بهترین بیت‌های غزل می‌دانم:‏
لطفِ باران عطش صاعقه را تسکین است ‏
در شب صاعقه بی چون وچرا غرق شوم
قطره ام ، میلِ هم آغوشیِ دریا دارم
گاه در بازیِ موجی گذرا غرق شوم
مستدام باشید
حمید خصلتی
1392/2/18 در ساعت : 17:51:55
با تشکر از دوست عزیزم جناب وثوقی درمورد آن مصراع حق باشماست اشکال وزنی ندارد ومن در خواندن شعر دقت کافی نکرده بودم چون تمرکزم بیشتر بر شعر اول بود تا دوم
محمد یزدانی جندقی
1392/2/18 در ساعت : 21:38:37
سلام بر سراینده اندیشمند هر دو غزل را خواندم اگرچه غزل دوم با اندکی تغییر همراه بوده است اما فاصله فراوان از غزل اول دارد و این فاصله محسوس میان شعر و نظم است غزل نخستین )تب پروانه شدن( راهی می گشاید به سوی شعر به علامت یک تجربه مطلق شخصی که قابل تعمیم بر جمع است و غزل دوم عقب گرد شاعر در نفی یا سد کردن این تجربه برتر محسوب می شود :
:::::خوانش غزل :
مطلع غزل نسبت به سایر ابیات غزل ضعیف است و این عیب بزرگی برای یک غزل سنتی محسوب می شود این ضعف از ترکیب لفظی و شعاری صلح و صفا اغاز می شود و در محتوای کلیشه ای و نخ نمای گذشتن از من و غرق شدن در ما تثبیت می گردد هر چند پیام مطلع خوب است و همین رویکرد مناسب در محتوا ضامن موفقیت نسبی در ادامه شعر است
اگر ترکیب )صلح وصفا ( در مطلع غزل را با توجیه آمدن صفا از پی صلح بپذیریم و با برداشتی خاص نیز همراه شویم وجود دوکلمه مترادف در یک ترکیب جای خود را با هم نشینی عوض می کند و تا حدی ضعف مطلع را پوشش می دهد اما طرح شعاری مطلب همچنان به قوت خود باقی است در بیت دوم این ترکیب )
به نوای طرب آزاد ورها(فرصت سوزی آشکار در هم پوشانی آزاد و رها و حتی نوا و طرب مشهود است
بیت سوم از دوبیت مورد اشاره موفق تر است اما این موفقیت متعلق به مصرع اول است
قطره ها میل همآغوشی دریا دارند
مصرع دوم که مورد بحث موسقایی در ضرباهنگ است
همه یک موج شویم وهمصداغرق شویم
در ) هم ( بهتر است ) به ) جایگزین ) هم شود ) شود
دچار تکرار مضمون و نیز ضعف تالیف است همصدا غرق شدن در صدای موج ها مورد نظر سراینده است که مضمونی نو و دست اول به خوبی پرورش نیافته و به صورت تصویری پیش پا افتاده خود نمایی می کند

لطفِ باران عطش صاعقه را تسکین است
در شب صاعقه بی چون وچرا غرق شویم

این بیت جان غزل محسوب می شود و اگرچه فضای سور رءاالیسم این بیت با ابیات فرا دست همخوانی ندارد اما رگه ایی درخشان است که شاعری برجسته را نوید می دهد شاعری که در خلق فضا های متفاوت تواناست برداشت و شرح منتقد محترم جناب استاد وثوقی در توسعه این فضا قابل احترام و توجه و یزه است با دقت در شرح مضمون می توان به جای کسره نسبت باران عطش خوانش ) باران به عطش (را نیز به تصور در آورد که گسترش بیش از پیش مفهوم را نیز شاهد خواهیم بود

ورود ) این ترکیب
)شعرِ نغزی است ) در شروع بیت پنجم ناگهانی است که فاقد هرگونه هم نشینی و دیگر نشینی در ادامه متن است اما محتوای این بیت غرق شدن در نهر دعا انهم در سحر هایی اهورایی عشق قابل توجه است هرچند استفاده محدد از مفهوم کلی عشق که هر دو مورد در پایان مصاریع واقع شده است از زیبایی شکلی اثر می کاهد
بنوازید! که مستیم ز سمفونی عشق در مصرع سوم شعرِ نغزی است سحرهای اهورایی عشق
در مصرع نهم
در بیت ششم مصرع اول را بسیار خوب دیدم
دست در دستِ نسیم سحری چون پرِ کاه
گه به رقص آمده ! در باد صبا غرق شویم
در مصرع دوم چ گه به رقص آمدن و گاه غرق شدن یا گه به سکون امدن و گاه غرق شدن اگر تمهیدی اندیشه شود ) گه( محدود به یک قید زمانی نیست اما ) گاه ) قید زمانی سکون در شعر دیده نمی شود اما حس می شود در برخورد اول با این مضمون افرینی انتظار داشتم گاه سکون و گاه رقص و غرق شدن در باد صبا را در متن شاهد باشم اگر صورت تکمیلی مورد نظر حقیر قابل اجرا در متن نباشدمی توان ) گه ( این قید زمانی را نیز نادیده گرفت و کلمه دیگری را جایگزین کرد که تاثیر افزونتری دارد
پایانبندی غزل تابع پرداخت کل شعر را پسندیدم به خصوص که طلوع و تب پروانه و غرق شدن در نور خدا از ترکیب های تازه و استعاره ی کم نظیر حکایت داشت
در مجموع با غزلی روبرو هستیم که قابل خوانش و بررسی است برای سراینده ارجمند توفیق روز افزون خواستارم و ایشان را به تلاش در رسیدن به مرزهای تازه شعری سفارش می کنم و امیدوارم جسارت این کمترین را در افزودن مطلب بر نقد و نظر دقیق دوستان به بزرگواری و متانت طبع شاعرانه بر حقیر ببخشند
محمد یزدانی جندقی
1392/2/18 در ساعت : 23:14:24
قسمتی از نقد حقیرهنگام ویرایش قبل از ارسال حذف شده
متن کامل این است :
مقایسه
قطره ام ، میلِ هم آغوشیِ دریا دارم
گاه در بازیِ موجی گذرا غرق شوم
در این بیت از غزل اول با تصویر پردازی از موج گذرا در ارتباط منطقی غرق شدن در بازی روبرو هستیم در حالی که اگر چه خوانش همین بیت از غزل دوم از دوبیت مورد اشاره موفق تر است اما این موفقیت متعلق به مصرع اول است
قطره ها میل همآغوشی دریا دارند
همه یک موج شویم وهمصداغرق شویم
مصرع دوم که مورد بحث موسقایی در ضرباهنگ است
همه یک موج شویم وهمصداغرق شویم
در ) هم ( بهتر است ) به ) جایگزین ) هم شود )
دچار تکرار مضمون و نیز ضعف تالیف است همصدا غرق شدن در صدای موج ها مورد نظر سراینده است که مضمونی نو و دست اول به خوبی پرورش نیافته و به صورت تصویری پیش پا افتاده خود نمایی می کند ....
چون این بیت مورد توجه جناب خصلتی و جناب استاد وثوقی بوده است حقیر نیز اظهار نظر ی در محل مقایسه داشتم و ناچار به خوانش غزل دوم نیز شدم به هر حال با مقایسه اجمالی همین دوبیت برتری غزل اول کاملا محسوس است
و ببخشید که کپی بیس های متن بیشتر از غزل دوم گرفته شد
دکتر آرزو صفایی
1392/2/9 در ساعت : 23:32:40
درود بر حمیده عزیزم بانوی شعر
بسیار زیبا و فاخر سرودید
آفرین بر قلمت
حمیده میرزاد
1392/2/10 در ساعت : 0:19:9
سلام آرزوی مهربانم
زیبا نگاه پر از عطوفت توست که مرا دلگرم میکند
علی میرزائی
1392/2/10 در ساعت : 1:35:7
سلام سرکار خانم میرزاد
غزلی روان و دل انگیز است
دست مریزاد
حمیده میرزاد
1392/2/10 در ساعت : 3:28:7
سلام وعرض ادب

حضور پر مهرتان را جهانی سپاس
حمید خصلتی
1392/2/15 در ساعت : 17:3:43
درمورد شعر ویرایش شده ی دوم دو نکته است که به ذهنم رسید اول:همه یک موج شویم وهمصداغرق شویم
در همصدا م از وزن خارج شده است یعنی یک هجا اضافه است.
نکته دوم اینکه در این مصراع:برهیم از خود و درنهر دعا غرق شویمهرچند منظورتان از غرق شدن یک معنای غری واقعی باشد ولی به واسطه یوجود نهر به معنای واقعی غرق شدن میرسیم ولی غرق شدن در نهر تصویر منطقی به ذهن نمی رساند نه اینکه باید در شعر منطق حاکم باشد نه بلکه منطق تصویری باید قابل هضم باشد.هر همان جوی کوچک است که به نظر نمیرسد بتوان به راحتی دآن غرق شد.
********
ممنونم استاد
حتما اصلاح خواهم كرد
از نقد پر مغز ومنصفانه تان جهانى سپاس
حمیده میرزاد
1392/2/15 در ساعت : 17:26:36
ممنونم جناب خصلتى
از نقد پر مغز ومنصفانه تان جهانى سپاس
حتما نكات ذكر شده را لحاظ مى كنم
حمید خصلتی
1392/2/18 در ساعت : 17:50:23
در مورد اشکال وزنی که در ان مصراع دیده بودم نظر دوست عزیزم جناب وثوقی درست است..اشکال وزنی نداردمن دقت کافی درخواندن شعر نکرده بودم.

************
درود بر شما
علی رضا آیت اللهی
1392/2/11 در ساعت : 7:39:18
سلام به شاعره ارجمند و گرامی

سالروز میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهراء ( س) ، روز زن و روز مادر را حضور ذیجود سرکار عالی تبریک و تهنیت عرض می کنم .
حمیده میرزاد
1392/2/11 در ساعت : 11:11:45
ممنونم استاد
من هم اين روز فرخنده را خدمت شما وفاميل محترمتان تبريك عرض مى كنم
سعید پسران رزّاق
1392/2/15 در ساعت : 14:6:35
با سلام خدمت سرکار خانم میرزاد
غزلی زیبا سروده اید. موفق باشید.
حمیده میرزاد
1392/2/15 در ساعت : 17:25:14
سلام ودرود
حضور سبزتان را سپاسگزارم
رضا محمدصالحی
1392/2/10 در ساعت : 13:7:23
سلام بانو

بسیار زیبا و دلنشین .
درود بر شما

روز زن و مادر هم بر شما مبارک
حمیده میرزاد
1392/2/10 در ساعت : 15:56:37
سلام بر جناب محمد صالحی

وجهانی سپاس از همراهی شما..
علی اصغر اقتداری
1392/2/17 در ساعت : 15:36:22
سلام

کل غزل دارای پیام خوبی است و تونسته رو به دروازه های موفقیت گام بردارد
ولی به نظر من گاه در بازی موجی گذرا غرق شویم
همین مصراع اولی شما که از من به ما تبدیل شده است بهتر است از همه یک موج شویم وهم صدا غرق شویم که به خاطر خارج شدن از مدار وزن به غزلتان لطمه می زند
مانا باشی
***********
ممنونم استاد
لطف شما سبب دلگرمى است
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1392/2/9 در ساعت : 21:27:27
درود

بسیار زیباست

دست مریزاد.
حمیده میرزاد
1392/2/9 در ساعت : 22:33:27
سلام ودرود خدمت جناب کریما

حضور سبز وارزنده تان را سپاسگزارم
علی رضا آیت اللهی
1392/2/10 در ساعت : 9:50:7
سلام به شاعر ارجمند و گرامی
و خواهر بسیار خوبم
به نظر بنده ی کمترین :
1 - شاعر زبان مردم است ؛ و بنابر این :
2 - از خود خواهی به دور است و به انسان و مردم به عنوان « خلیفة الله بر روی زمین » می نگرد ...
... همانطور که سرکارعالی همیشه چنین خصلتی را داشته اید و دارید . بنابر این اگر بنده بودم به جای اوٌل شخص مفرد و « من » گفتن به اوٌل شخص جمع و « ما » گفتن می پرداختم :
بگذارید که در صلح و صفا غرق شویم
یگذریم از من و در واژه ما غرق شویم
و به این ترتیب « آفتاب آمد دلیل آفتاب ! »
سرکار عالی شاعری فهیم و بزرگ هستید و... بنابر این برای ابراز سلیقه خود در این شعر باز هم خدمت خواهم رسید ؛ انشاء الله .
با آرزوی موفقیت بیش از پیشتان
حمیده میرزاد
1392/2/10 در ساعت : 15:54:8
سلام بر استاد بزرگوارم
نظرات شما همیشه برایم ره گشا بوده است واز شما بسیار آموختم
این غزل را طبق نظر شما تغییر خواهم داد..
زنده وپاینده باشید
سید حکیم بینش
1392/2/15 در ساعت : 19:59:9
درود بر شما
....
غزل بسیار زیبایی بود. روان بود و سلیس و سرشار از احساسات خوب. درود برشما موفق باشید.
حمیده میرزاد
1392/2/15 در ساعت : 21:5:4
سلام ودرود
جهانی سپاس
مصطفی معارف
1392/2/11 در ساعت : 16:40:1
خیلی زیباست دست مریزاد
حمیده میرزاد
1392/2/11 در ساعت : 16:41:56
سلام بر جناب معارف

از لطف بیکرانتان جهانی تشکر..
مرضیه عاطفی
1392/2/10 در ساعت : 12:10:23
سلام شاعر
غزلی زیباست به سیالی دریا
پیروز باشید!

حمیده میرزاد
1392/2/10 در ساعت : 15:55:33
سلام مرضیه جان

ممنونم از نظر نیکتان
حمیده میرزاد
1392/2/16 در ساعت : 14:53:10
سلام بر اساتيد محترم
جهانى سپاس كه براى شعرم وقت گذاشتيد
تمام نكات گفته شده را بارها مرور خواهم كرد
قلمتان جاودان باد
بازدید امروز : 18,318 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,574,278
logo-samandehi