ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



زبان فارسی

 

برای یگانگی تمدن و زبان  دری و فارسی
 

تا که مولانا است  آهنگ  زبان فارسی
شمس قد افراشت خواهد، سرفشان فارسی

از حدود چین و ماچین تا  بخا را و ختن
 روم و ری  جغرافیای باستان فارسی

قندهارتو سمر قند است در رقص و سماع
 بلخ، لاهور است در رنگین کمان فارسی

شهر نیشابور و غزنین‌اند بخشی از بهشت
 میرسد تا عرش اعلا دودمان فارسی

دشت لیلی بوی ابراهیم ادهم می دهد
 شهر شیخ مهنه، عشق‌آباد جان فارسی

بحر هند از موج‌ها، یک صبحدم بیدل شکفت
 تا که لب تر کرد از شیرین‌بیان فارسی

تو برای فال حافظ می کشی خط‌ ونشان؟
هفت خط "تاج‌محل" خط و نشان فارسی 

رودکی، فردوسی و سعدی، سنایی و شهید:
یک قلم خورشید از یک کهکشان فارسی 

××

کاشکی رخش از سمنگان شیهه ی دیگر کشد
کاش سهراب دگر زاید زنان فارسی

کابل و کشمیر و شیراز و خجند و چین و روم
کاشکی احیاء شود باز این جهان فارسی

                        30/1/1392 قم


موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/16 در ساعت : 18:30:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  7177


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1392/2/20 در ساعت : 14:36:59
سخن چاک کفن بر یک "گل سرخ دل افگار" است[1]

سخن طفلی است خاکستر که تابوتش "میانمار"است

سخن ازشعله های مادر پیری است در ساحل

که موج گیسوان پرشرارش موج اخبار است// مطالعه دفتر شعر این شاعر فرهیخته و استاد هر مخاطب مشکل پسند و دیر باور را نیز به این حقیقت انکار ناپذیر می رساند که در تعامل با سخنور و سخن شناسی استاد قرار دارد باز گشت حقیر به سایر مطالب جناب استاد تابش و اوردن نمونه ای از اشعار ایشان در این ستون بیشتر به این علت است که اگر در نقد شعر حاضر) زبان فارسی ( به خصوصیات شکلی شعر که چندان پیش آهنگ به نظر نمی رسد و نیز به رو بودن مضامین اشاره نمی کنم حمل بر چاپلوسی نشود نمونه شعر ایشان گواه بر اگاهی بر نوع و جنس کلام و تسلط در شیوه های مختلف بیانی است در اینگونه از روش های بیانی که ظاهر کلام سطحی جلوه می کند اگر مخاطب نتواند به کشف رویدادی مهم در اثر بپردازد در ارتباط بیشتر دچار تزلزل می شود و نمی تواند به عمق برود و به انچه مورد نظر سراینده است برسد شروع شعر در این تیپ سروده ها بسیار مهم است و از انجا که قافیه و سپس بار محتوا را حمل می کنند اولین ترکیبی که در هر اثر سنتی به ویزه غزل خود را نشان می دهد قافیه مناسب و ردیف مناسب تر در هم نشینی است چنین اتفاق در این غزل از نوع مثبت خودنمایی می کند ) زبان فارسی )
ضرباهنگ شور انگیز غزل و رویکرد اعتراضی در تعامل ادبی با جریان هایی که به سهو یا به عمد در برخورد روز افزون با زبان فارسی هستند از دیگر نقاط قوت محتوایی در این شعر محسوب می شود
تو برای فال حافظ می کشی خط‌ ونشان؟
هفت خط "تاج‌محل" خط و نشان فارسی
علامت پرسش در پایان این مصرع اول جان این غزل و کلید ارتباط هر بیگانه ای با زبان و ادب تمدن و فرهنگ پارسی
است که حافظ خلوت نشین حافظ قران در چارده روایت حافظ رند منتقد اجتماعی زمانه خویش ....حافظه تاریخی و حافظ هویت تمدن ایرانی و فرهنگ دینی ایرانیان نیز هست ذکر قلمرو زبان فارسی توجه به اساطیر کهن و قایع نگاری تاریخی با ذکر مکان ها و موقعیت های گسترش زبان های مادری از دیگر نکات مثبت این شعر است ضمن انکه فرصت پرداخت بیشتر در توجه افزونتر به اساطیر و اسطوره ها برای شاعر محفوظ است در پرداخت مجدد به نظرم جابه جایی برخی از ابیات جهت تاثیر افزونتر محتوا اگرچه ضروری نیست اما خالی از لطف نیز نخواهد بود ورود صریح اسم رستم به متن توجه بیشتر به فردوسی و سعدی همچنانکه به مولانا و حافظ توجه خاص در این متن وجود دارد از دیگر مواردی است که به بلوغ هر چه بیشتر این شعر خواهد انجامید البته اگاهم که قصد شاعر تنها تعریف و تمجید زبان فارسی نیست بلکه به درستی و ظرافت ادبی تمجید زبان فارسی را پل ارتباطی با مخاطب قرار داده تا بتواند از تمدن و فرهنگ ایرانی اسلامی با نقب به نشانه های موجود عرفانی سخن بگوید اما فردوسی و سعدی هم در شناخت فرهنگ ایرانی و اسلامی نقشی کمتر از مولانا و حافظ ندارند
سید علی اصغر موسوی
1392/2/20 در ساعت : 20:2:18
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
جناب استاد قنبرعلی تابش که از شاعران نام آشنا و متعهد و انقلابی افغانستان است را از سال 1374 تاکنون می شناسم. آثار ایشان فاخر، محجوب، در حد یک شاعر شیعی هزاره و در غزل توانمندتر از دیگر قالب ها هست. ایشان ضمن سرودن شعر، اهل تحقیق و پژوهش در زمینه ادبیات فارسی، به خصوص ادبیات آیینی نیز هستند. گرچه این غزل ظاهر اومانیستی دارد و به تشخص و اصالت زبان فارسی می پردازد اما مرام جناب تابش، آکنده از دین باوری و تعهد نسبت به باورهای آیینی خود است. ایشان این زبان را به عنوان یک عنصر وحدت آفرین در قاره های آسیا و آفریقا و حتی اروپا که پیشینه ای به اندازه فلات های تپت و پامیر و ایران و آناتولی دارد، معرفی کرده است. اما بنده نیز به نکته ای اشاره می کنم؛ هرچند در غزل جناب تابش همان روم برای نشان دادن دیگر قلمروهایی که ایشان نام نبرده اند کافی باشد اما تاریخ به شواهدی اشاره می کند از جمله: خاندان دلاور آل بویه که فرماندارانشان حتی به شامات حکومت می کردند؛ به سلاجقه که به اکثر کشورهای اسلامی تسلط داشتند و حتی حکمرانان عثمانی و بارگاه سلاطینی که مکاتباب دیوانی شان با زبان فارسی بوده است و قلمرو عثمانی ها از فلات آناتولی گرفته تا شامات و کشورهای شمال آفریقا را دربرمی گیرد. هرچند جناب تابش مرحوم مولوی(رضی الله عنه) را در مطلع غزل خود قرار داده اند اما پیش‌تر از ایشان همانطور که اشاره شد زبان فارسی، زبان رسمی مکاتبات دیوانی بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی بود.
حقیر این مطلب را قصد داشتم پیش‌تر بنویسم اما منتظر بودم دوستان منتقد، جناب ایزدی گنابادی و جناب یزدانی جندقی نقد و نوشته ای بر این غزل کاملا "ابجکتیو" داشته باشند. همانطور که دوستان بزرگوار هم اشاره فرمودند ضرورت پرداختن به ردیف باعث قوافی خودآگاهی شده که می بایست بنابر ضرورت بیایند. آنچه بنده قصد داشتم به مطلب بزرگواران اضافه شود نوع برخورد با ویژگی زبان فارسی است. حقیر همیشه سعی کرده ام در صورت امکان، ضرورت حفظ الفبای قرآنی را که در سه زبان بزرگ و بین المللی ما یعنی عربی، فارسی، ترکی و زبان های نزدیک به فارسی که شامل اردو و کردی و دیگرگویش های رایج در آسیا اصالت خود را حفظ کنند. این روزها برخی برای مقاصد ضد دین، سعی در تخریب الفبای دینی و ملی ما دارد. ضرورت در کنار هم قرارگرفتن قومیت های مختلف و وحدت نوشتاری آنها تنها یک چیز و آن علاقه‌مندی به دین مبین اسلام بوده است. گرچه زبان قرآن کریم عربی است اما زبان های فارسی، ترکی، کردی و اردو نیز در سرتاسر تاریخ به عنوان مروج دین مبین اسلام بوده اند. نمادهایی که جناب تابش در این غزل آورده اند هیچ کدام خارج از موضوع بحث من نیستند چه این که حتی معماری تاج محل نیز با توجه به ایرانی بودنش، اسلامی است. تعصب عزیزان افغانستانی به بزرگترین شاعر و عارف ایران زمین، قابل ستایش است جایی که مزدوران اجانب تمام مشاهیر اسلامی را به نفع ناسیونالیسم عرب و ترک مصادره می کنند. هر انسان آزاده ای به خوبی می داند که زبان تنها ابزار بیان مفاهیم فکری بوده و از زبان به عنوان رسانه تنها برای پیشبرد اهداف متعالیه استفاده شده است. به حکم حب الوطن من الایمان همه ما موطف هستیم داشته های بومی خود را حفظ کنیم از جمله داشته های گرانقدر خود فرهنگ و ادب کهن ایران زمین و زبان فارسی است با گستره ای به وسعت همان کشورهایی که جناب تابش آن را متذکر شده اند. زبان فارسی، زبان ساختن، پرداختن، زبان صلح، زبان اصلاح و زبان مهر در جهان بوده و در آینده نیز با ظهور حضرت ولی عصر(عج) خواهد بود. ان‌شاء الله! هر جا این زبان پای گذاشته فرهنگ و تمدن را به آنجا برده است. خدای را شکر می گوییم که زبان فارسی، زبان مهر است و هیچگاه زبان ظلم و ستم و خونریزی و ویرانگری نبوده و نیست؛ چرا که شریعت ما به ما آموخته است نسبت به مخلوقات خداوند مهربان باشیم و شأن انسان و انسانیت همان مرتبه را دارد که شیخ اجل فرموده است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
امیدواریم به تأسی از جناب تابش و غزل زیبایشان، نسبت به آنچه مایه مباهات ماست بیشتر بنویسیم؛ چه زبان فصیح قرآن باشد که کلام الله مجید است و چه زبان شیرین و مهرانگیز فارسی که دلپذیرترین زبان روی زمین است. چه ترکی که پر از نواهای عاشقانه است و چه کردی و اردو که زبان سلحشوران است و پاک دینان و پاک آیینان.
با سپاس از شاعر محترم و منتقدین بزرگوار، اساتید و دیگر خوانندگان این متن.
در پناه حضرت حق باشید! ان‌شاءالله!
صادق ایزدی گنابادی
1392/2/20 در ساعت : 16:27:12
سلام بر شاعر بزرگ جناب قنبر علي تابش
اول خوشحالي خودم را از حضور شاعران بزرگي چون جناب قنبر علي تابش در سايت شاعران فارسي زبان ابراز مي دارم اصولا مهمترين ويزگي اين سايت فرا مرزي بودن آن و تكيه بر هم زباني است كه بسيار تحسين برانگيز و دل چسب است
و اما خوشحالي ديگرم را ازبابت حضور جناب جندقي در بخش نقد بعد از يك غيبت كوتاه نيز نمي توانم پنهان كنم
و اما در خصو ص شعر جناب قنبر علي تابش
1-اين شعر سراسر حسن و زيبايي است فقط چند نكته در خصوص آن به نظر حقير مي رسد كه ان را قلمي مي سازم هرچند ممكن است بعضي از نكات به علت نا اگاهي حقير از فضاي زباني شاعر محترم افغانستاني باشد
1- ضرورت استفاده از كلمه فارسي به عنوان رديف باعث شده است كه در بعضي از ابيات ورود كلمه تصنعي به نظر برسد
2-در بيت پاياني ارتباط دو مصراع به مخاطب واگذار شده است كه مي تواند از جنبه هاي قدرتمند شعر باشد
3- به نظر مي رسد استفاده از كاشكي به ضرورت وزن صورت گرفته است
همچنين ضرورت وزن باعث مي شود كه ما تاج محل را به گونه ي يك تركيب اضافي تلفظ كنيم
و به ضرورت وزن هجاي پاياني تمام قافيه رابايد بلند تلفظ كرد كه مي تواند از سلاست و رواني شعر بكاهد
4- در مصراع دوم به نظر مي رسد شاعر مي خواسته است بگويد "شمس در حال سر فشاني قد خواهد افراشت كه به دليل جابجايي اركان دستوري مقداري مصراع به تعقيد بر خورده است
از جناب قنبر علي تابش استدعا دارم كه بيشتر دفتر خودشان را در سايت بروز كنند تا استفاده بيشتري ببريم
علی رضا آیت اللهی
1392/2/18 در ساعت : 16:12:4
سلام به شاعر گرامی و ارجمند

کم پیدا هستید ! ؛ در هر حال :

متین و مطبوع سروده اید .

توصیف است ، تشریح است ، و...

قابل تحسین .

موفق و موید باشید انشاء الله .
حسین نبی زاده اردکانی
1392/2/17 در ساعت : 1:32:47
سلام.
سروده زیبایی است.درمورد این مصراع به نظر می رسد برای مراعات جمع و مفرد تغییری مورد نیاز است:
کاشکی رخش از سمنگان شیهه ی دیگر کشد
کاش سهراب دگر زاید زنان فارسی.
رضا اسماعیلی
1392/2/16 در ساعت : 21:48:26
سلام و درود بر حضرت تابش :

جوانمرد!
امیدوارم با همت فارسی زبانان این « ای کاش » هر چه زودتر بارور شود :

« کاشکی احیا شود باز این زبان فارسی » .
سبز و سربلند باشی .
محمدجواد آسمان
1392/2/17 در ساعت : 11:32:16
درود بر آقای تابش عزیز
ایدون باد!
محمد برزگر
1392/2/18 در ساعت : 14:6:41
بسیار عالی جناب تابش
لذت بردیم
موفق باشید
حمیده میرزاد
1392/2/16 در ساعت : 22:31:30
سلام بر استاد سخن
بسيار زيبا...

کاشکی رخش از سمنگان شیهه ی دیگر کشد
کاش سهراب دگر زاید زنان فارسی
کابل و کشمیر و شیراز و خجند و چین و روم
کاشکی احیاء شود باز این جهان فارسی

كاشكى.......
علی اصغر اقتداری
1392/2/16 در ساعت : 22:25:3
کاشکی رخش از سمنگان شیهه ای دیگر کشد
کاش سهرابی دگر زاید زنان فارسی
احسنت بر شما که برای زبان فارسی دل می سوزانید
نصیر مجاب (افغانستان)
1392/2/25 در ساعت : 0:14:14
لذتی داشت سیر با شعر شما در دنیای فارسی.
تشکر جناب تابش.
بازدید امروز : 3,108 | بازدید دیروز : 11,036 | بازدید کل : 122,933,747
logo-samandehi